کساني كه در روز قيامت از عذاب و خشم خداوند در امان هستند عبارتنداز:

1.پرهيزكاران‌:

“واِن مِنكُم اِلاّوارِدُها كان‌َ عَلي‌َ رَبِّكَ حَتمـًا مَقضيـّا ثُم‌َّ نُنَجّي الَّذين‌َ اتَّقَوا ونَذَرُ الظّـَـلِمين‌َ فيها جِثيـّا"1
و همة شما وارد جهنم مي‌شويد; اين امري حتمي و قطعي بر پروردگار است‌; سپس آن‌ها را كه تقوا پيشه كردند، از آن رهايي مي‌بخشيم و ظالمان را ـ در حالي كه از ضعف و ذلت-به زانو در آمده‌اند- در آن رها مي‌سازيم‌.

2.مبارزه كنندگان با هواي نفس‌:

“واَمّا مَن خَاف‌َ مَقَام‌َ رَبِّه‌ِ ونَهَي النَّفس‌َ عَن‌ِ الهَوي‌َ فَاِن‌َّ الجَنَّة‌َ هِي‌َ المَأوي‌َ"2
و آن كسي كه از مقام پروردگارش ترسان بوده و نفس را از هوا بازداشته‌، بهشت جايگاه او است‌.

3. اهل ايمان و مجاهدان با مال و جان‌:

“يـَاَيُّهَا الَّذين‌َ ءامَنوا هَل اَدُلُّكُم عَلي‌َ تِجـَرَة‌ٍ تُنجيكُم مِن عَذاب‌ٍ اَليم تُؤمِنون‌َ بِاللّه‌ِ ورَسولِه‌ِ وتُجـَهِدون‌َ في سَبيل‌ِ اللّه‌ِ بِاَموَلِكُم واَنفُسِكُم ذَلِكُم خَيرٌ لَكُم اِن كُنتُم تَعلَمون‌"3
اي كساني كه ايمان آورده‌ايد! آيا شما را به تجارتي راهنمايي كنم كه شما را از عذاب دردناك رهايي مي‌بخشد؟ به خدا و رسولش ايمان بياوريد و با اموال و جان‌هايتان در راه خدا جهاد كنيد; اين براي شما از هر چيز بهتر است اگر بدانيد.

4. كسانيكه ازهدايت الهي بهره مند شده وبه دستورات الهي و آنچه برپيامبران نازل شده ايمان داشته وآنهارا انجام ميدهند.
« فمن تبع هداي فلا خوف عليهم و لاهم يحزنون»4

و آن كسان كه از هدايت من پيروي كنند ، بيمي نخواهد بود و اندوهي نخواهند داشت.

1) مريم‌، آيه 71ـ72
2) نازعات‌، آيه 40ـ41
3) صف‌، آيه 10 ـ11
4) بقره ، آيه38

*نتیجه: اگر ما نیز جزء این گروهها باشیم از خشم وعذاب الهی در روز قیامت در امان خواهیم بود.

 


موضوعات: اخلاقي
   شنبه 22 آبان 13952 نظر »

برخی اذکار، در سلوک، چنان اثری دارند که آدمی را یکباره از حضیض هستی تا قاف قله قرب خدا بالا می برند. کافیست اندکی معرفت غلامی داشته باشیم، درست مثل صافی، غلام رند و مخلص مولای عالمیان، حضرت اباعبدالله الحسین، که از قِبَل ذکر عملی، به جایی رسید که در مخیله مان هم نمی گنجد…

شاید در پهنه آیات قرآن، ذکری شریف تر از کریمه « الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِ الْعَالَمِینَ » یافت نشود. در مجامع روایی شیعه و سنی، پیرامون این ذکر عزیز، آنقدر خواص و آثار نقل شده است که به راستی انسان را در بهت و حیرت فرو می برد. مضمون برخى از روایات این است که خداوند در قبال گفتن

«الْحَمْدُ للهِ» مواهبی به بنده اش عطا می کند، که زمین و آسمان با همه وسعت اش، در برابرش اندک است. حضرات معصومین(علیهم السلام) نیز که آئینه تمام عیار حضرت باری تعالی هستند، در رفتار خود با حمد کنندگان، بذل و بخشش هایی روا داشتند که خِرد خُرد ما از فهم و پذیرش آن عاجز است.

از باب نمونه در ذیل، حکایتی شنیدنی و شگفت آور، از امام سوم شیعیان

حضرت حسین(علیه السلام) خواهیم خواند که می توان از نحوه مواجهه حضرتش با گوینده ذکر « الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِ الْعَالَمِینَ»، بیش از پیش، به اهمیت و جایگاه والای این ذکر اعجاب آور پی برد.
اصل این داستان را مرحوم سید ولی الله رضوی در کتاب «مجمع البحرین فی مناقب السبطین” به زبان عربی آورده است که راقم این سطور، آن را به فارسی روان برگردانده است.

حسن بصری، گوید:

«حسین- درود خدا بر او - سروری زاهد، پرهیزگار، صالح، خیرخواه و خوش خلق بود . روزی، به همراه تنی چند از یارانش، راهی بوستانی شدند که متعلق به حضرتش بود. در این بوستان، غلامی داشتند که «صافی» نام داشت. هنگامی که به نزدیکی بوستان رسیدند، صافی را دیدند که نشسته و از انبان نانش، قرص نانی برگرفته، نیمی را جلوی یک سگ می افکند و نیمی را خود می خورد! حضرت از این کار غلام، شگفت زده شد. هنگامی که دست از خوردن کشید، [دست ها را به دعا برداشته و]

گفت: « الحمد للّه ربّ العالمین» (و ادامه داد:)

«اللّهمّ اغفر لی و لسیّدی، وبارک له کما بارکت علی أبویه، (برحمتک) یا أرحم الراحمین»

آنگاه حسین (علیه السلام) برخاست و ندا داد: ای صافی!

غلام، (بی درنگ و ) ترسان از جا برخاست و گفت: سرورم و ای سرور همه مومنان تا روز قیامت، ببخشید! شما را ندیدم.

حضرت فرمود: ای صافی! من را حلال کن! بدون اجازه تو وارد بوستانت شدم!

غلام (با تعجب) گفت: سرورم! این از فضل و کرم و بزرگی شماست که چُنین می گویید؟!

حسین(علیه السلام) فرمود: تو را در حالی دیدم که نیمی از قرص نانت را نزد سگ می افکندی و نیم را خود می خوردی! چرا چُنین می کردی؟

صافی گفت: سرورم! وقتی غذا می خوردم، این سگ پیوسته نگاهش به من بود. از طرز نگاهش، خجالت کشیدم. این سگ، از آنِ شماست که بوستانتان را از گزند دشمنان، حفظ می کند. من بنده توام و این هم، سگ شما. هر دو با هم از روزی شما می خوریم.
حسین(علیه السلام) گریست، آنگاه فرمود:

حال که چنین است، تو را در راه خدا آزاد کردم و هزار دینار بدو بخشید.

غلام گفت: حال که مرا آزاد کردی، می خواهم در همین بستان برای شما کار کنم.

حسین (علیه السلام) فرمود: کریم وقتی سخن می گوید سزاست که با عمل، گفته اش را تصدیق کند. بوستان را نیز به تو بخشیدم! من همان وقت که وارد بوستان می شدم، گفتم حلالم کن! چون که بدون اجازه، وارد بوستانت شده ام.

بوستان و هر آنچه در آن است، را به تو بخشیدم! جز اینکه اینها، دوستان من اند که برای خوردن میوه و رطب آمده اند. اینها را به عنوان میهمان بپذیر و به خاطر من، تکریم شان کن! خداوند، تو را در روز قیامت، بزرگ بدارد و بر حُسن خلق و ادبت بیفزاید!
غلام گفت:

اکنون که بوستان را به من بخشیدی، من نیز آن را برای دوستان شما، وقف کردم!

مجمع البحرین فی مناقب السبطین، سید ولی بن نعمة الله حسینی رضوی، ج۱، ص۳۹۶-۳۹۵.
منبع: تبیان

#امام حسین (ع)

#ذکر

 


موضوعات: داستان
   جمعه 21 آبان 13951 نظر »

در نماز انسان با خدایش نیایش می کند و در آخر نماز بهتر است که خواسته های خویش را از خدا بخواهد. این سنتی است که پیشوایان دین از جمله امام حسین(ع) بدان عمل می کرد. کسی از دعا و نیایش پرهیز می کند که مستکبر باشد و انسان مومن به سبب تواضع و فروتنی در پیشگاه خدا بلکه تذلل هماره هر چیزی را از خدا می خواهد و از آن جایی که نماز و پس از آن بهترین موقعیت برای دعا کردن است، بهتر است در این شرایط انجام گیرد.

در آیات و روایات دعاها و نیایش های بسیاری نقل شده است. از جمله کفعمى درباره دعاهای امام حسین(ع) پس از نماز گوید: دُعاءُ الحُسَینِ علیه السلام بَعدَ الفَریضَهِ:

“اَللّهُمَّ اِنّى اَسأَلُکَ بِکَلِماتِکَ وَ مَعاقِدَ عَرشِکَ وَ سُکّانِ سَماواتِکَ وَ اَرضِکَ وَ اَنبیائِکَ وَ رُسُلِکَ أَنْ تَستَجیبَ لى، فَقَدْ رَهَقَنى مِنْ أَمرى عُسراً فَأَسألُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَجْعَلَ لى مِن عُسرى یُسراً”

دعاى امام حسین علیه السلام بعد از نمازهاى واجب اینگونه بود:"خدایا از تو مى خواهم: به حرمت کلماتت و بندهاى عرشت و ساکنان آسمانها و زمینت و پیامبران و رسولانت، مرا اجابت کنى که کارم به سختى رسیده است، پس از تو مى خواهم بر پیامبر و آلش درود فرستى و سختى در امور مرا به آسانى تبدیل گردانى."(مصباح کفعمى: ص ۴۰۵)

دعا در هر حال خوب و در نماز و پس از آن بهتر است؛ از همین رو در احکام اسلامی آمده که دعا و نیایش پس از نمازهاى واجب (که به آن تعقیبات نماز گفته مى شود) مستحب است.

هر دعایی که از معصوم(ع) نقل شده ضمن بیان خواسته ها نوعی معرفت و شناخت به انسان نسبت به خدا و خلق می دهد. مضامین دعا و نیایش های آنان آموزنده و کلاس معرفت و تزکیه نفس و اخلاق است. مضمون این دعاى امام حسین علیه السلام نیز روى آوردن به خداى متعال در گشایش و حلّ مشکلات زندگى است، چرا که خداوند، سرچشمه رحمت و قدرت است و بنده باید حاجت خود را از معبودش طلب کند.

هم چنین مراعات مستحبات می تواند بستر مناسبی برای رشد انسان باشد؛ زیرا اکتفا کردن به واجبات مانند حرکت بر لبه مرزها است که احتمال برخورد می رود، اما به کار بستن مستحبات به معنای آن است که انسان از مرزهای خطر دور شده و خودش را به منطقه وسط و میانی نزدیک تر نموده و در امنیت بهتری قرار گیرد. از جمله مستحبات بلند گفتن بسـم اللّه در نماز است.

#دعا

#امام حسین(ع)


موضوعات: محرم الحرام
   چهارشنبه 19 آبان 13953 نظر »

تعدادي موش را دانشمندان داخل يک استخر آب انداختند. تمامي موشها فقط 17دقيقه توانستند زنده بمانند و در نهايت خفه شدند.
دوباره دانشمندان با اينكه مي دانستند موش بيش از 17دقيقه زنده نمي مانند تعداد ديگري موش را به داخل همان استخر انداختند و با علم به 17دقيقه مرگ موشها؛ تمامي موشها را قبل از 17دقيقه از آب بیرون کشیدند و تمامي آنها زنده ماندند.
موشها پس از مدتي تنفس و استراحت دوباره به آب انداخته شدند. حدس ميزنيد اين بار چند دقيقه زنده ماندند؟ 26 ساعت طول كشيد تا آنها مردند.
آنها به اين اميد كه دوباره دستي خواهد آمد و نجات پيدا مي كنند، 26 ساعت تمام طاقت آوردند.


اميد بهترين و بالاترين قوه محرک زندگي است.

 


موضوعات: داستان
   سه شنبه 18 آبان 1395نظر دهید »

در تعداد دختران امام حسین و نام های آنها اختلاف وجود دارد. آنچه از منابع به دست می آید، امام حسین علیه السلام دارای چهار دختر به نام های فاطمه کبری، فاطمه صغری، سکینه و رقیه بوده است.
اصل وجود دختری چهار ساله برای امام حسین علیه السلام در منابع شیعی آمده است. در کتاب کامل بهائی نوشته علاء الدین طبری (قرن ششم هجری) قصه دختری چهار ساله که در ماجرای اسارت در خرابه شام در کنار سر بریده پدر به شهادت رسیده، آمده است. اما در مورد نام او، آیا رقیه بوده یا فاطمه صغری و… اختلاف است.

                 
مشهور این است که ایشان سه یا چهار بهار بیشتر به خود ندیده و در روزهای آغازین صفر سال 61 ه .ق، پرپر شده است. بعد از واقعه عاشورا دشمن تمام کسانی را که زنده مانده بودند، اسیر کرد. میان این اسرا، یک دختر کوچک هم دیده می ‏شد. این دختر کوچک رقیه بود. رقیه دختر امام حسین علیهماالسلام که حالا بعد از شهادت پدرش به همراه عمه ‏اش زینب و اسرای دیگر به طرف شام می ‏رفت.

از داخل خرابه های شام، صدای یک کودک به گوش می ‏رسید. تمام کسانی که در میان اسرا بودند، می ‏دانستند که این صدای رقیه دختر کوچک امام حسین(ع) است. رقیه از خواب بیدار شده بود و سراغ پدرش را می ‏گرفت. گویا خواب پدرش را دیده بود.

مأموران خرابه پرسیدند: چه خبر شده است؟ گفتند: دختر خردسال امام حسین(علیه السلام)پدرش را خواب دیده است و او را می خواهد. آنان سر بریده حضرت را در درون طبقی نهادند و روی آن را با پارچه ای پوشاندند و جلوی او گذاشتند. شدت ضعف و گرسنگی، کودک را به توهّم انداخته بود. او گریه می کرد و می گفت: من که غذا نخواستم؛ من پدرم را می خواهم. مأموران گفتند: این پدرت است.

وقتی رقیه (علیهاالسلام)روپوش را کنار زد، سر بریده پدر را به سینه چسباند و دلسوزانه می گفت:

«یَا اَبَتَاه! مَن ذَا الّذِی خَضَبَکَ بِدِمَائِکَ؟ یَا اَبَتَاه! مَن ذَا الَّذِی قَطَعَ وَرِیدَکَ؟ یَا اَبَتَاه! مَن ذَا الَّذِی اَیتَمَنِی عَلی صِغَرِ سِنِّی؟ یَا اَبَتَاه! مَن بَقِیَ بَعدَکَ نَرجُوهُ؟ یَا اَبَتَاه! مَن لِلیَتِیمَةِ حَتَّی تَکبرُ؟ یَا اَبَتَاه! مَن لِلنِّسَاءِ الحَاسِراتِ؟ یَا اَبَتَاه! مَن لِلاَرَامِل المُسبَیَاتِ؟ یَا اَبَتَاه! مَن لِلعُیُونِ البَاکِیَاتِ؟ یَا اَبَتَاه! مَن لِلضَّایِعَاتِ الغَریبَاتِ؟ یَا اَبَتَاه! مَن لِلشُّعُورِ المَنشُورَات؟ یَا اَبَتَاه! مَن بَعدُکَ؟ وَا خَیبَتَاه مِن بَعدِکَ، وَا غُربَتَاه! یَا اَبَتَاه! لَیتَنِی لَکَ الفِدَاءُ! یَا اَبَتَاه! لَیتَنِی قَبلَ هَذَا الیَومِ عُمیَاءٌ! یَا اَبَتَاه! لَیتَنِی تَوَسَّدتُ التُّرَابِ وَ لا اَری شَیبَکَ مُخضَباً بِالدِّمَاءِ»

(ای پدر! چه کسی صورتت را با خون سرت رنگین کرد؟ چه کسی رگ های گلویت را برید؟ چه کسی مرا در این خردسالی یتیم کرد؟ چه کسی بانوان را در پناه خود می گیرد؟ چه کسی زنان بیوه شده را آشیان می دهد؟ چه کسی اشک از چشم های اشک بار پاک می کند؟ چه کسی زنان آواره را مأوا می دهد؟ چه کسی موهای پریشانمان را می پوشاند؟ پس از تو که… وای بر خواری پس از تو؟ وای از غریبی!کاش پیش از دیدن این روز کور می شدم! کاش چهره در خاک می بردم و محاسن تو را خونین نمی دیدم.)

سپس آن قدر گریه کرد تا از هوش رفت و ناله اش برای همیشه خاموش گردید. صدای گریه بالا گرفت و مصیبتی دیگر بر دل داغدار اهل بیت علیهم السلام نشست و این گونه واپسین شبِ زندگانیِ کوتاه فرشته غم، با غصه سپری شد و بدن مجروح و ستم دیده او را در همان خرابه به خاک سپردند. او روز اول صفر به آن ویرانه آمد و پس از چهار شب، در پنجم صفر سال 61 هجری، به سوی پدر شهیدش پر کشید. مرقد مطهر حضرت رقیه علیها السلام در سوریه نزدیک به قبر حضرت زینب علیها السلام است.


موضوعات: محرم الحرام
   شنبه 15 آبان 13955 نظر »

1 ... 8 9 10 ...11 ... 13 ...15 ...16 17 18 ... 33