جزء 12

چرا برخی حرف حق را نمی‌فهمند؟

قَالُواْ یَاشُعَیْبُ مَا نَفْقَهُ کَثِیرًا مِّمَّا تَقُولُ (91- هود علیه‌السلام)

«اکثر چیزهایی که تو می‌گویی ما نمی‌فهمیم» ؛ این جمله، سخن مردم مدین است که به پیامبر خود، حضرت شعیب ع می‌گفتند. وقتی آن حضرت معارف دین و احکام الهی را برای آن‌ها بیان می‌کرد در پاسخ به او چنین می‌گفتند و سخنان آن پیامبر خدا را حرف‌هایی سست و بی سر و ته قلمداد می‌کردند.

امروز هم وقتی احکام و بایدها و نبایدهای دین به بهترین . واضح‌ترین بیان برای برخی بازگو می‌شود همین پاسخ شنیده می‌شود.
قرآن به عنوان دردآشنای دارو شناس این رفتار را این‌گونه تحلیل می‌کند که چون این‌ها عقل و فطرت خود را زیر خروارها خاک شهوت و غضب دفن کردند اکنون که در برابر ندای وحی و فطرت قرار می‌گیرند قادر به درک آن نیستند با اینکه به ظاهر مشکلی در قوای ادراکی آن‌ها وجود ندارد. برای همین است که اذعان به نفهمیدن حرفی می‌کنند که مؤمنین به راحتی آن را فهمیده و درک می‌کنند.

جزء13

آدرس مهمی که همه به دنبال آنند

الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ تَطْمَئنِ‏ُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئنِ‏ُّ الْقُلُوبُ(28- رعد)

کسانی اند که ایمان آورده اند و دل‏هایشان به یاد خدا آرام مى‏گیرد. آگاه باشید! که دل‏ها فقط به یاد خدا آرام مى‏گیرد.

آیه در وصف کسانی است که در آیه قبل آنها را «مَنْ أَنَابَ» نامید یعنی کسی که به سوی خدا بازگردد و رو به او کند.

آرامش و آسایش دو عنوان جدای از هم هستند که در بین انسانهای بیگانه با فرهنگ قرآن این دو به یک معنا و یا به جای هم گرفته می شوند. آسایش مفهومی مرتبط با جسم و تن دارد برخلاف آرامش که با روح و جان در ارتباط است.

گمشده بشر هر روز آرامش است و خود به تجربه فهمیده که وسایل آسایش برای او آرامش نمی آورد. بسیارند کسانی که مجهزترین زندگی و امکانات رفاهی روز دنیا را دارند؛ اما دریغ از ذره ای آرامش و راحتی جان؛ در عوض کم نیستند کسانی که با حداقل امکانات روزگار سپری می کنند و شور و نشاط و صفا و صمیمیت و از همه مهتر آرامش خاطر سراسر زندگی بیرون و وجود درونشان را لبریز کرده است.

راز این داستان کجاست؟ کلید حل این معما به دست کیست؟ قرآن کریم به این سوال مهم و بسیار کاربردی انسان پاسخ می دهد که هر کس به خدا رو کرد و به او ایمان آورد و برنامه او را در زندگی خود پیاده کرد یقین بداند که به آرامش واقعی خواهد رسید؛ آرامشی که محال است آن را بتوان در غیر این آدرس پیدا کرد


موضوعات: رمضان
   سه شنبه 1 تیر 1395نظر دهید »

جزء10

بالاتر از بهشت

وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تجَْرِی مِن تحَْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَ مَسَاکِنَ طَیِّبَةً فیِ جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَکْبرَُ ذَالِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ(72- توبه)

در این آیه پس از آنکه خداوند متعال مؤمنین را به بهشت و نعمت‌های فوق‌العاده آن وعده می‌دهد اشاره‌ای هم به پاداشی فراتر از بهشت می‌کند و آن را فوز عظیم می‌خواند.

علامه طباطبایی با استفاده از سیاق آیه، جمله « وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ » را این‌گونه معنا می‌کند: خشنودی خدا از ایشان از همه این حرف‌ها بزرگ‌تر و ارزنده‌تر است.(9)

هیچ‌کس نمی‌تواند آن لذت معنوی و احساس روحانی را که به خاطر توجه رضایت و خشنودی خدا به یک انسان دست می‌دهد را توصیف کند و به گفته بعضی از مفسران حتی گوشه‌ای از این لذت روحانی از تمام بهشت و نعمت‌های گوناگون و بی‌پایانش، برتر و بالاتر است؛ البته ما هیچ یک از نعمت‌های جهان دیگر را نمی‌توانیم در این قفس دنیا و زندگانی محدودش، در فکر خود ترسیم کنیم، تا چه رسد به این نعمت بزرگ روحانی و معنوی.‌

جزء11

هر چه کنی به خود کنی

یَأَیهَُّا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْیُکُمْ عَلیَ أَنفُسِکُم (23- یونس علیه‌السلام)

شاید تصور کسانی که بی‌باکانه در کوی و برزن شعار اسلامی را به عمد زیر پا می‌گذارند این باشد که با این کار می‌توان ضرر و آسیبی به اسلام و جامعه اسلامی وارد کرد. قرآن کریم در این آیه خط بطلان بر چنین پنداری کشیده و تمام ضررهای آن کار را متوجه خود آن گناه‌گار می‌داند و می‌فرماید: ای مردم بدانید هر گونه ظلم و ستمی که مرتکب شوید و هر انحرافی که از حق پیدا کنید ضرر و زیانش دامن‌گیر خود شماست.

به فرموده حضرت آیت جوادی آملی هر کس هر کاری که می‌کند در محدوده خانه جان خود می‌کند. اگر گناه می‌کند درون این خانه چاهی کنده و آن را پُر از فاضلاب و نجاسات متعفن می‌کند و اگر عمل صالح انجام می‌دهد در حیاط این خانه باغچه‌ای پُر از گل‌های عطرآگین کاشته و پرورش می‌دهد. اما برای دیگرانی که از پشت دیوار این خانه عبور می‌کنند در نهایت دو تأثیر و حالت وجود دارد؛ یا بینی خود را گرفته و با قدری اذیت به سرعت عبور می‌کنند و یا لذتی برده و صاحب گل‌ها را دعا می‌کنند.


موضوعات: رمضان
   دوشنبه 31 خرداد 1395نظر دهید »

جزء8

هدف شیطان بی آبرو کردن بشر است

فَوَسْوَسَ لهَُمَا الشَّیْطَنُ لِیُبْدِىَ لهَُمَا مَا وُرِىَ عَنهُْمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا (20- اعراف)

«وسوسه» یعنی دعوت كردن به کاری با صدایی آهسته و آرام؛ «موارات» هم یعنی پوشاندن چیزی با قرار دادن آن در پس پرده؛ «سوآت» هم جمع «سوأة» به معناى عضوى است كه آدمى از برهنه كردن و اظهار آن شرم ‏دارد.(9)

بر اساس این آیه تمام تلاش شیطان در مصاف با آدم و حوا علیهماالسلام برای این بود که آنها را خلع لباس کرده و بی آبرو کند. این نکته ایست مهم برای تمام بشر که شیطان و سپاهش هر چه می کنند و ترفندی به کار می بندد از وسوسه های عملی و القاء شبهات علمی همه و همه برای این است که حیثیت اجتماعی او را لکه دار کنند و او را در دنیا و آخرت بی آبرو کنند.

جزء9

تا زمانی از عذاب الهی در امانیم که استغفار در بینمان رواج داشته باشد

وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنتَ فِیهِمْ وَ مَا کاَنَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ(33- انفال)

آيه کریمه دو عامل را مانع نزول بلاهایی معرفی می‌کند که در اثر کفر و طغیان بر سر اقوام گذشته آمد. این دو عامل یکی وجود رسول خدا صلی الله علیه و آله بود که از این دنیا رخت بر بست و عالمی را در حسرت حضورش گذاشت دیگری استغفار یا طلب بخشش الهی است که تا انسان در این عالم وجود دارد آن هم می‌تواند جریان داشته باشد.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در کلامی گهربار این نکته را مطرح کرده می‌فرمایند: «کَانَ فِی الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا فَدُونَکُمُ الْآخَرَ فَتَمَسَّکُوا بِهِ» دو چیز در این دنیا می‌تواند مانع نزول عذاب الهی شود که یکی از آن دو رفت و دیگری همچنان در دست شماست به آن خوب چنگ بزنید و محکم آن را بگیرید. بعد فرمودند: آن امانی که از دست شما رفت رسول خدا صلی الله و علیه و آله بود و آن دیگری که همچنان در بین شماست استغفار است و بعد همین آیه را تلاوت کردند تا دلیل سخنشان را هم ذکر کرده باشند.نهج البلاغه/كلمات قصار


موضوعات: رمضان
   چهارشنبه 26 خرداد 1395نظر دهید »

جزء7

جبران گذشته، شرط اساسی در توبه

کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلیَ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنکُمْ سُوءَ ا بجَِهَلَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ (54- انعام).

در جمله اول می‌فرماید: پروردگارتان رحمت را بر خود لازم و مقرّر کرده است در جمله دوم که در حقیقت توضیح و تفسیر رحمت الهی است، با تعبیری محبت آمیز چنین می‌گوید: هر کس از شما کاری از روی جهالت انجام دهد، سپس توبه کند و اصلاح و جبران نماید، خداوند آمرزنده و مهربان است. منظور از «جهالت» در این‌گونه موارد، همان غلبه و طغیان شهوت است که انسان نه از روی دشمنی با حق، بلکه به خاطر غلبه هوی و هوس آن چنان می‌شود که فروغ عقل و کنترل شهوت را از دست می‌دهد؛ چنین کسی با اینکه عالم به گناه و حرام است اما چون علمش تحت‌الشعاع هوی و هوس قرار گرفته، به آن «جهل» اطلاق می‌گردد. مسلماً چنین کسی در برابر گناه خود مسئول است؛ اما چون از روی عداوت و دشمنی نبوده، سعی و کوشش می‌کند تا آن را اصلاح و جبران کند.


موضوعات: رمضان
   دوشنبه 24 خرداد 1395نظر دهید »

جزء6/مائده/5

کفر، تمام اعمال و عبادات گذشته انسان را نابود می کند

وَ مَن یَكْفُرْ بِالْایمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فىِ الاَْخِرَةِ مِنَ الخَْاسِرِینَ(5- مائده)

قانون قرآن این است: اگر كسى نسبت به آنچه که باید ایمان بیاورد، كفر بورزد و راه مؤمنان را رها كرده و در راه كافران قرار گیرد، اعمال او بر باد می رود و در آخرت در زمره زیانكاران خواهد بود.

«كفر به ایمان» یعنی آدمى به آنچه كه مى‏داند حق است عمل نكند؛ مانند اینكه می داند اسلام حق است ولی مشركین را دوست بدارد و با آنان اختلاط کند و نیز مانند کسی که می داند نماز و روزه و زكات و حج، جزء دین و از ارکان آنند ولی با این حال آنها را ترک کرده و به آنها عمل نکند.

فرق بین کافر و فاسق
نکته دیگر اینکه «كفر به ایمان» در مورد كسى صادق است كه همواره عمل به مقتضاى ایمان خود را ترك كند و همیشه و به طور دائم بر خلاف علم خود عمل نماید از این رو كسى كه در زندگیش گاهی حق را مى‏پوشاند و بر خلاف علم و ایمانش عمل مى‏كند به چنین كسى نمى‏گویند به ایمانش كفر ورزیده؛ بلكه مى‏گویند او مرتكب فسقى شده است.


موضوعات: رمضان
   یکشنبه 23 خرداد 1395نظر دهید »

1 ... 20 21 22 ...23 ... 25 ...27 ...28 29 30 ... 33