جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد
بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم
مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد
شاید این باغچه ده قرن به استقبالت
فرش گسترده و در دست گلایل دارد
تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز
ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد
کودکی فال فروش است و به عشقت هر روز
می خرم از پسرک هر چه تفأل دارد
یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد
هیچ سنگی نشود سنگ صبورت، تنها
تکیه بر کعبه بزن، کعبه تحمل دارد …
شعر از: حمید برقعی
امام زمان علیه السّلام در توقیعى به خط مبارک خود، بعد از دعا براى عافیت شیعیان از ضلالت و فتنهها و درخواست روح یقین و عاقبت بهخیرى آنها و تذکر به امورى چند مىفرماید:
«فاطمه سلام الله علیها دختر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله براى من اسوه و الگویى نیکوست.»
در اینکه حضرت مهدى علیه السّلام، کدام گفتار یا رفتار حضرت فاطمه علیها السّلام را سرمشق خویش قرار دادهاند، احتمالات فراوانى بیان شده است که در اینجا به سه مورد آن اشاره مىکنیم:
حضرت زهرا علیها السّلام تا پایان عمر شریفش با هیچ حاکم ظالمى بیعت نکرد.
حضرت مهدى علیه السّلام هم بیعت هیچ سلطان ستمگرى را بر گردن ندارد.
شأن صدور نامه این است که برخى از شیعیان، امامت ایشان را نپذیرفتند.
حضرت در جواب عملکرد آنها فرمود: «اگر مىتوانستم و مجاز بودم آنچنان مىکردم که حق بر شما آشکار گردد بهگونهاى که هیچشکى بر شما باقى نماند، ولى مقتداى من حضرت زهرا علیها السّلام است.
ایشان با اینکه حق حکومت از حضرت على علیه السّلام سلب شد، هیچگاه براى بازگرداندن خلافت، از اسباب غیرعادى استفاده نکرد، من نیز از ایشان پیروى مىکنم و براى احقاق حقّم در این دوران، راههاى غیرعادى را نمىپیمایم.
حضرت در پاسخ نامه فرمودهاند:
«اگر علاقه و اشتیاق ما به هدایت و دستگیرى از شما نبود به سبب ظلمهایى که دیدهایم، از شما مردمان روىگردان مىشدیم» .
امام، با اشاره به حضرت زهرا علیها السّلام مىخواهد بفرماید:
همانطورى که دشمنان به حضرت زهرا علیها السّلام آزار و اذیت روا داشتند و سکوتى که مسلمانان پیشه کردند، هیچکدام سبب نشد که ایشان از دعا براى مسلمانان دست بکشند، بلکه دیگران را بر خود مقدم مىداشتند، من نیز این ظلمها و انکارها را تحمل مىکنم و از دلسوزى و دعا و راهنمایى و. . . براى شما چیزى فرو نمىگذارم.
1.بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۳-۲۰۲،ح۲۸
2.علائم ظهور، علی اصغر رضوانی ص۴۸
3.قیام و انقلاب مهدی (عج) استاد شهید مطهری ص۶۲
4.مهدویت (پیش از ظهور) حجه الاسلام کارگر صص۲۰۱-۲۰۰
5.موعود شناسی و پاسخ به شبهات ، علی اصغر رضوانی ج ۱صص ۳۹۷-۳۹۶
آقا اجازه! اين دو سه خط را خودت بخوان!قبل از هجوم سرزنش و حرف ديگران
آقا اجازه! پشت به من کرده قلبتان * ديگر نمي دهد به دلم روي خوش نشان!
قصدم گلايه نيست، اجازه! نه به خدا!
اصلا به اين نوشته بگوييد"دلنوشته های راد”
من خسته ام از آتش و از خاک، از زمين
از احتمال فاجعه، از آخرالزمان!
آقا اجازه! سنگ شدم، مانده در کوير * باران ببار برای “راد” دلگشته پیر
اهل بهشت يا که جهنم؟ خودت بگو! آقا اجازه! ما که نه در اين و نه در آن!
“يک پاي در جهنم و يک پاي در بهشت"يا زير دستهاي نجيب تو در امان!
آقا اجازه! باشد! صبور مي شوم اما تو لااقل
دستي براي من بده از دورها تکان …
آقا اجازه! پنجره ها سنگ گشته اند، ديوارهاي سنگي از کوچه بي نصيب
آقا اجازه! باز به من طعنه مي زنند * عاشق نديده هاي پر از نفرت رقيب
“شيرين"ي وجود مرا “تلخ” مي کنند*"فرهاد"هاي کينه پرست پر از فريب!
آقا اجازه! “گندم” و “حوا” بهانه بود،"آدم” نمي شويم! بيا: ماجراي “سيب!”
باشد! سکوت مي کنم اما خودت ببين..! آقا اجازه! منتظرند اینهمه غریب…
شيطان از ماموريت كه برگشت؛ خوشحال بود.
سربازش پرسيد:گمراه كردن اين شيعيان چه فايده اي دارد؟
ابليس جواب داد:امام اينهاكه بيايد روزگارماسياه خواهدشد؛ اينهاكه گناه ميكنند؛ امامشان ديرترمي آيد…!
قال الامام المهدي (عج):"و لو ان اشياعنا وفقهم الله لطاعته علي اجتماع من القلوب في الوفاء بالعهد عليهم لما تاخر عنهم اليمن بلقائنا”
بحارالانوار/ج53/ص177
اگرشيعيان ما - كه خداوند توفيق طاعتشان دهد- در راه ايفاي پيماني كه بردوش دارند،همدل ميشدند،ملاقات ماازايشان به تاخير نمي افتاد، و سعادت ديدارما زودترنصيب آنان مي گشت.
جهت دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد
نگهم خواب ندارد
قلمم گوشه ی دفتر،غزل ناب ندارد
همه گویندبه انگشت اشاره!
مگراین عاشق دیوانه دلسوخته ارباب ندارد؟
توکجایی؟؟شده ام باز هوایی!
چه شودجمعه ی این هفته بیایی؟
به جمالت…به جلالت…دل مارابربایی!
و اماجواب امام زمان:
توخودت!مدعی دوستی ومهرشدیدی که به هرشعرجدیدی،
زهجران وغمم ناله سرایی،توکجایی؟
توکه یک عمرسرودی"توکجایی؟”
تو! کجایی…!!؟
چه کسی قلب توراسوی خدای توکشانده؟
چه کسی درپی هرغصه ی تو اشک چکانده؟
چه خطرهابه دعایم زکنارتوگذرکرد
چه زمانهاکه توغافل شدی ویاربه قلب تونظرکرد…
وتوباچشم ودل بسته فقط گفتی…
تو کجایی؟و ای کاش بیایی!
هر زمان خواهش دل بانظریاریکی بود،تو بودی…
هرزمان بودتفاوت،تورفتی،تونماندی!
خواهش نفس شده یاروخدایت…
وهمین است که تاثیرنبخشندبه دعایت…
وبه افاق نبرندصدایت…
وغریب است امامت!
من که هستم،تو کجایی؟
تو خودت کاش بیایی به خودت، کاش بیایی…!