سالخورده مردی درپایان عمر،پس از یک قرن زندگی پرکشاکش و پرازحرکت،آوارگی و جنگ و جهاد و تلاش و درگیری با جهل قوم و جور نمرود وتعصب متولیان بت پرستی و خرافه‌های ستاره‌پرستی و شکنجه زندگی؛

جوانی آزاده درخانه پدری متعصب و بت پرست و بت تراش…!

و در خانه‌اش زنی نازا، متعصب، اشرافی؛ سارا…

و اکنون، در زیر بار سنگین رسالت توحید، در نظام جور و جهل شرک، و تحمل یک قرن شکنجه “مسئولیت روشنگری و آزادی”، در “عصر ظلمت و با قوم خوکرده با ظلم”،پیر شده است وتنها…

ودر اوج قله بلندنبوت،باز یک “بشر” مانده است و در پایان رسالت عظیم خدایی‌اش، یک “بنده خدا”

دوست داردپسری داشته باشد، اما زنش نازا است و خودش، پیری از صد گذشته…

آرزومندی که دیگر امیدوار نیست، حسرت و یأس جانش رامی‌خورد.خدا، بر پیری و ناامیدی و تنهایی و رنج این رسول امین و بنده وفادارش – که عمر را همه در کار او به پایان آورده است، رحمت می‌آورد و از کنیز سارا – زنی سیاه پوست – به او یک فرزند می‌بخشد.آن هم یک پسر! اسماعیل…

اسماعیل، برای ابراهیم، تنها یک پسر برای پدر، نبود، پایان یک عمر انتظار بود، پاداش یک قرن رنج، ثمره یک زندگی پرماجرا، تنها پسر جوان یک پدر پیر، و نویدی عزیز، پس از نومیدی تلخ…

و اکنون، در برابر چشمان پدر – چشمانی که در زیر ابروان سپیدی که بر آن افتاده، از شادی، برق می‌زند – می‌رود و در زیر باران نوازش و آفتاب عشق پدری که جانش به تن او بسته است، می‌بالد و پدر، چون باغبانی که در کویر پهناور و سوخته‌ی حیاتش، چشم به تنها نونهال خرّم و جوانش دوخته است،

گویی روئیدن او را می‌بیند و نوازش عشق را و گرمای امید را در عمق جانش حس می‌کند. در عمر دراز ابراهیم، که همه در سختی و خطر گذشته، این روزها، روزهای پایان زندگی با لذت “داشتن اسماعیل” می‌گذرد، پسری که پدر، آمدنش را صد سال انتظار کشیده است، و هنگامی آمده است که پدر، انتظارش نداشته است!اسماعیل، اکنون نهالی برومند شده است، جوانی جان ابراهیم، تنها ثمر زندگی ابراهیم، تمامی عشق و امید و لذت پیوند ابراهیم!

در این ایام، ناگهان صدایی می‌شنود:

“ابراهیم…! به دو دست خویش، کارد بر حلقوم اسماعیل بنه و بکُش"!

مگر می‌توان با کلمات، وحشت این پدر را در ضربه آن پیام وصف کرد؟
ابراهیم، بنده خاضع خدا، برای نخستین بار در عمر طولانی‌اش، از وحشت می‌لرزد، قهرمان پولادین رسالت ذوب می‌شود، و بت شکن عظیم تاریخ، درهم می‌شکند،از تصور پیام، وحشت می‌کند اما… فرمان؛ فرمان خداوند است.

جنگ! بزرگترین جنگ، جنگِ در خویش، جهاد اکبر!

فاتح عظیم‌ترین نبرد تاریخ، اکنون آشفته و بیچاره…!

جنگ، جنگ میان خدا و اسماعیل، در ابراهیم.

فرمان الهی چندین بار در خواب به ابراهیم نازل شد و بدون ذکر هیچ دلیلی به او دستور داده شد تا اسماعیل را قربانی کند.

او پس از کشمکشهای فراوان درونی، در نهایت با موافقت خالصانه فرزندش، به محل مورد نظر می‌روند و ابراهیم آماده سربریدن فرزندمحبوب خودمی‌شود.

اما به هنگام انجام قربانی اسماعیل؛ خداوند که او را سربلند در امتحان می‌‌یابد، گوسفندی را برای انجام ذبح به نزد ابراهیم می‌‌فرستد.

این ایثار و عشق پیامبر به انجام فرمان خدا، فریضه‌ای برای حجاج می‌‌گردد تا در این روز قربانی کنند و از این طریق برای یتیمان و تهیدستان خوراکی فراهم سازند.

در این روز همچنین مستحب است که نماز عید قربان برپا گردد. نماز عید قربان باید در فاصله زمانی طلوع آفتاب روز عید تا ظهر خوانده شود و شامل دو رکعت است.

التماس دعا

                       

                                                           

 

                   


موضوعات: وقايع روز
   دوشنبه 22 شهریور 1395نظر دهید »

سالروز شهادت جانسوز نهال گلشن دین،نور دیده زهرا، سپهر دانش و بینش،
امام محمد باقر(ع) تسلیت باد.

 

                                       

حضرت ابوجعفر، باقرالعلوم، در سوم صفر سال 57 هجری درشهر مدینه تولد یافت. پدر ایشان علی بن الحسین، زین العابدین (ع) و مادرشان ام عبد الله، فاطمه، دختر امام حسن مجتبی (ع) می باشد.

فضایل و سیره اخلاقی امام باقر علیه السلام

امام باقر علیه السلام، با همه مهربان بود. حتی با کسانی که نسبت به او رفتار بدی داشتند. اگر نیمه شبی مهمانی می رسید،بامهربانی در به رویش می گشود و در باز کردن بار و بنه به او کمک می کرد. در تشییع جنازه ی مردم عادی شرکت می کرد. ظاهری آراسته داشت.خوردن غذا را با نام خدا آغاز و با حمد خدا ختم می کرد. آن چه را در اطراف سفره ریخته بود، اگر در خانه بود، بر می داشت و اگر در بیابان بود، برای پرندگان وامی نهاد. غذا دادن به مؤمنان به ویژه شیعیان را بسیار مهم می شمرد و به یاران خود سفارش می کرد دوستان و هم کیشان خود را میهمان کنند.

یارانش را به کارو کسب تشویق می کرد. آن گرامی تنها و تنها سفارش به کار نمی کرد؛ بلکه خود نیز به باغ و مزرعه ی خویش می رفت وحتّی در هوای گرم تابستان، عرق ریزان کار می کرد. با آنکه درآمدش کم، خرجش بسیار و عیال وار بود، درعین حال بخشندگی اش بین خاص و عام، آشکار و بزرگواری اش مشهور و فضل و نیکی اش معروف بود. بخشش او به حدّی بود که مورد اعتراض نزدیکان قرار می گرفت. آن حضرت یاور بیچارگان، یار درماندگان و دستگیر در راه ماندگان بود. بدین سبب، نیازمندان زیادی به منزلش مراجعه می کردند و آن حضرت به غلامان و کنیزانش سفارش می کرد که آن ها را تحقیر نکنند و گدا ننامند، بلکه آن ها را به بهترین نامهایشان صدا بزنند. پیوسته یارانش را به همدردی و دستگیری یکدیگر سفارش می کرد و می فرمود:

“چه بد برادری است، برادری که چون غنی باشی همراهت باشد و چون فقیر شوی، تو را تنها بگذارد”

سیره علمی امام باقر علیه السلام

امام باقر(ع) در دوران امامت خویش، با وجود شرایط نامساعدی که بر عرصه فرهنگ اسلامی سایه افکنده بود، با تلاشی جدّی و گسترده نهضتی بزرگ را در زمینه علم و پیشرفت های آن طراحی کرد. تا جایی که این جنبش دامنه دار به بنیان گذاری و تأسیس یک دانشگاه بزرگ و برجسته اسلامی انجامید که پویایی و عظمت آن در دوران امام صادق(ع)، به اوج خود رسید.

امام با برقراری حوزه درس، با کج اندیشی ها، زدودن چالش های علمی، تحکیم مبانی معارف و اصول ناب اسلامی با تکیه بر آیات رهنمون گر قرآن مبارزه کرد و تمام ابواب فقهی و اعتقادی را از دیدگاه قرآن بررسی کرد و به پرورش دانشمندان و فرهیختگان عصر خود و جنبش بزرگ علمی کمر بست؛ به گونه ای که دانشمندی چون «جابربن یزید جعفی» هر گاه می خواست سخنی در باب علم به میان آورد ـ با آن توشه ای که از دانش داشت ـ می گفت: «جانشین خدا و میراث دار دانش پیامبران محمدبن علی(ع) برایم این گونه گفت» و به دلیل ناچیز دیدن موقعیت علمی خود در برابر جایگاه امام، از خود نظری به میان نمی آورد.

«ابو اسحاق سبیعی» از دیگر فرهیختگان این دوره، آن قدر نظرات علمی امام را درست می پندارد که وقتی از او در مورد مسئله ای می پرسند، پاسخ را از زبان امام می گوید و می افزاید:"او دانشمندی است که هرگز کسی به سان او [در علم] ندیده ام”

«ابو زُرعة» نیز در این باره اقرار می کند:"او بزرگترینِ دانشمندان است.”

سیره فرهنگی امام باقر علیه السلام

به طور کلی، تعصب بنی امیه و به وجود آمدن فرقه های انحرافی مثل خوارج، مرجئه و عثمانیه و رواج مفاهیم آیین یهود یا اسرائیلیات موجب شده بود. مسلمانان سردرگم و ناتوان شوند. در دوران امامت امام باقر و سپس امام صادق علیه السلام، حکومت بنی امیه روزهای پایانی زمامداری خود را سپری می کرد و آل عباس در تکاپوی غصب ردای خلافت بود. بنابراین، شکاف موجود می توانست زمینه مناسبی برای رشد فرهنگی جامعه اسلامی باشد.

با نگاهی کوتاه به مستندات فقهی و تفسیری شیعه، به خوبی می توان دریافت که بخش زیادی از روایات فقهی، اخلاقی و تفسیری شیعه از امام باقر(ع) نقل شده است. وسائل الشیعه و کتب تفسیری مانند البرهان از بحرانی و صافی از فیض کاشانی، حاوی روایات زیادی در زمینه تبیین مسائل فقهی و توضیح آیات قرآن و شأن نزول آنهاست که از آن حضرت روایت شده است. علاوه بر اینها، مقدار زیادی اخبار تاریخی درباره امیرالمؤمنین و جنگ صفین نیز از آن حضرت نقل شده است. همچنین، در زمینه اخلاقیات، جملات پرمغزی از امام باقر(ع) روایت شده؛ جملات قصاری که در نهایت زیبایی برخاسته از روح معصوم و کمالات درونی امام است.

معارفی از امام باقر علیه السلام

امام باقر علیه السلام فرمود: مومن را بر عهده خدای عز و جل بیست خصلت ثابت است که خداوند به آنها وفا خواهد فرمود: بر خدای تبارک و تعالی است که او را آزمایشی گمراه کننده نفرماید و او را بر خدا است که برهنه و گرسنه اش نگذارد و او را بر خدا است که مورد سرزنش دشمنش قرار ندهد و او را بر خدا است که خوار و گوشه نشینش نسازد و او را بر خدا است که پرده آبرویش را ندرد و او را بر خدا است که با غرق شدن و سوختن جان او را نگیرد و او را بر خدا است که بر چیز خطرناکی نیفتد و چیز خطرناکی بر او نیفتد و او را بر خدا است که از نیرنگ نیرنگ بازان اش نگه دارد و او را بر خدا است که از حمله های ستمگران اش پناه دهد و او را بر خدا است که در دنیا و آخرت همنشین ما قرارش دهد و او را بر خدا است که از بیماری ها بآنچه صورت ظاهری او را بد نما کند دچارش نسازد و او را بر خدا است که از بیماری پیسی و خوره پناه دهد و او را بر خدا است که در حال انجام گناه کبیره جانش را نستاند و او را بر خدا است که روزگار گنهکاریش را از یادش نبرد تا زود بزود توبه کند و او را بر خدا است که شناسایی حجت خدا را از او پنهان نکند و او را بر خدا است که باطل را در دل او عزیز نکند و او را بر خدا است که روز رستاخیز در حالی که نور ایمانش در پیشاپیش راهنماییش میکند محشورش فرماید و او را بر خدا است که بهر کار خوبی توفیقش عطا فرماید و او را بر خدا است که دشمنش را بر او مسلط نفرماید که او را خوار کند و او را بر خدا است که سرانجام اش را با آسایش خواطر و ایمان بپایان برساند و او را در بهشت بلند پایه همنشین ما قرار دهد این ها است شرطهای خدای عز و جل برای مومنان. (الخصال، ج 3، ص 516)

اصحاب و شاگردان امام باقر علیه السلام

برجسته ترین شاگردان عبارتند از: جابربن یزید جعفی، حمران بن اعین، زراره بن اعین، عامربن عبدالله جذاعه، حجربن زائده، عبدالله بن شریک عامری، فضیل بن یسار بصری، سلام بن مستنیر، بریدبن معاویه عجلی، حکم بن ابی نعیم، محمد بن مسلم ثقفی، لیث بن بختری مرادی، عبدالله بن ابی یعفور، ابوجارود زیاد بن منذر اعمی، زیاد بن ابی رجاء که همان ابوعبیده حذاء است، زیاد بن سوقه، زیاد مولی ابی جعفرعلیه السلام، زیاد بن ابی زیاد منقری، زیاد الاحلام، ابوبصیر یحیی اسدی معروف بن خربوذ مکی.

ناگفته نماند که بسیاری از راویان احادیث امام صادق علیه السلام ابتدا شاگرد امام باقر علیه السلام بوده اند. شیخ طوسی(ره) در رجال خود، اصحاب و شاگردان امام محمد باقر علیه السلام را ۴۶۲ مرد و دو زن دانسته که در میان آنان برخی از نظر اعتبار و وثاقت مورد اتّفاق اهل سنّت و امامیّه اند و برخی از فقیه ترین فقیهان صدر اسلام محسوب می شوند.

چگونگی شهادت

امام باقر (ع) پس از عمری تلاش در میدان بندگی خدا و احیای دین و ترویج علم و خدمات اجتماعی به جامعه اسلامی، در روز هفتم ماه ذي الحجه سال 114 رحلت کرد.

منابع روایی و تاریخی علت وفات آن حضرت را مسمومیت دانسته اند، مسمومیتی که دستهای حکومت امویان در آن دخیل بوده است.

از برخی روایات استفاده می شود که مسمومیت امام باقر (ع) به وسیله زین آغشته به سم، صورت گرفته است، به گونه ای که بدن آن گرامی از شدت تأثیر سم بسرعت متورم گردید و سبب شهادت آن حضرت شد. در این که چه فرد یا افرادی در این ماجرای خائنانه دست داشته اند، نقلهای روایی و تاریخی از اشخاص مختلفی نام برده اند.

بعضی از منابع، شخص هشام بن عبد الملک را عامل شهادت آن حضرت دانسته اند.

بخشی دیگر، ابراهیم بن ولید را وسیله مسمومیت معرفی کرده اند.

قبر نورانی حضرت باقر علیه السلام، در شهر مدینه در قبرستان بقیع قرار دارد. هر سال، حاجیان زیادی در این قبرستان، بر سر مزار چهار امام غریبی که آنجا دفن شده اند، حاضر می شوند. امام حسن مجتبی علیه السلام، امام سجاد علیه السلام، امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام، چهار امامی هستند که در کنار هم و در قبرستان بقیع دفن شده اند.

 

   جمعه 19 شهریور 1395نظر دهید »

ميگويند:ابليس دربرابر بنده اي ازبندگان خالص حق ظاهرشد.

آن عبدبيدارازاوپرسيد:دركداميك ازاخلاقيات انسان كمك موثرتري براي توست كه اورابه بدبختي بنشاني؟

گفت:خشم!چون انسان به غضب گرفتارشوداورابه بازي ميگيرم؛ چنانكه كودك توپ راميگيرد.

مجموعه داستانهاي عرفان اسلامي/استادحسين انصاريان/ج1/ص73

 


                                      


موضوعات: اخلاقي
   چهارشنبه 17 شهریور 1395نظر دهید »

خداچراغی به اوداد!روزقسمت بود.

خداهستی راقسمت میکرد.خداگفت:چیزی ازمن بخواهید،هرچه که باشد،شماراخواهم داد.سهمتان راازهستی طلب کنید،زیراخدابسیاربخشنده است.

وهرکه آمدچیزی خواست.یکی بالی برای پریدن ودیگری پایی برای دویدن.

یکی جثه ای بزرگ خواست ودیگری چشمانی تیز.

یکی دریاراانتخاب کردودیگری آسمان را.
دراین میان کرمی کوچک جلوآمدوبه خداگفت:خدایامن چیززیادی ازاین هستی نمیخواهم.نه چشمانی تیزونه جثه ای بزرگ،نه بالی نه پایی،نه آسمان نه دریا،تنهاکمی ازخودت به من بده.

وخداکمی نوربه اوداد.نام اوکرم شب تاب شد.

خدا گفت:آنکه نوری باخودداردبزرگ است.حتی اگربه قدرذره ای باشد.توحالاهمان خورشیدی که گاهی زیربرگی کوچک پنهان میشوی.
وخطاب به دیگران گفت:کاش می دانستیدکه این کرم کوچک، بهترین راخواست.زیراکه ازخدا،جزخدانبایدخواست.

 

                                         


موضوعات: داستان
   سه شنبه 16 شهریور 1395نظر دهید »

مراقب باشيم

 

                               

 


موضوعات: پند
   یکشنبه 14 شهریور 1395نظر دهید »

1 ... 15 16 17 ...18 ... 20 ...22 ...23 24 25 ... 33