« سوال و جواب قیامت از زبان بهلول | درخواست مشترک همه انبیاء از خداوند » |
سوال: اینکه دلمون پاک باشه و قلبمون با خدا باشه کافی نیست؟! دیگه نماز و روزه رو انجام ندیم اما انسانیت داشته باشیم و خدا تو دلمون باشه!
جواب: بعضي به بهانه ذكر قلبي، از ذكر لفظي منصرف شده اند و بعضي به بهانه ذكر لفظي، از ذكر قلبي باز مانده اند و راه افراط و تفريط را پيش گرفته اند. برخي نماز مي خوانند، بدون اين كه لبشان حركت كند و چيزي بگويند و مي گويند ذكر لفظي فقط براي اين است كه دل توجه كند، وقتي دل ما توجه داشت، ديگر ذكر لفظي لزومي ندارد، بلكه اصلاً مانع و مزاحم است.(1)
از ديدگاه اسلام و معارف اهل بيت (ع) هر دو گرايش، باطل و انحراف است، بلكه ذكر لفظي و قلبي هر دو لازم و ضروري است. ذكر لفظي و نماز اثر تربيتي دارد، چون افعال و اذكار، تمرين براي توجه به خدا است. براي تمرين، ذكر زباني و لفظي بسيار آسان تر از ذكر قلبي است. حفظ ايمان بدون انجام واجبات ممكن نيست، چون ايمان مربوط به لفظ و ادعا نيست كه كسي بگويد: من به خدا ايمان دارم و همان كافي باشد، بلكه از روايات استفاده مي شود يكي از اجزا و اركان اساسي ايمان، عمل است.
قران مجيد مي فرمايد: “إليه يصعد الْكلم الطيب و العمل الصالح يرفعه” (2)؛ سخنان پاكيزه به سوي خدا بالا مي رود و كار شايسته به آن رفعت مي بخشد».
آيه بالا نقش عمل را نسبت به ايمان روشن مي كند. همان طوري كه گناه، ايمان را كمرنگ مي سازد، عمل صالح آن را تقويت مي نمايد.
امام علي علیه السلام مي فرمايد:”كسي كه به دستور هاي الهي عمل كند، مؤمن است“.(3)
ادعاي ايمان بدون پاي بندي به دستور هاي الهي، گزاف و دروغ است. اگر فقط ايمان قلبي كافي بود، پيامبران و اولياي الهي كه از همه مردم مؤمن تر به خدا بودند، نبايد عابدتر از ديگران باشند، در حالي كه قرآن مجيد از تأكيد پيامبراني چون ابراهيم، موسي و عيسي(ع) بر نماز و اعمال عبادي ديگر خبر داده است. سر آن اینست كه نماز بهترين وسيله اي است كه مي تواند روحيه بندگي را در وجود انسان متجلي كند. هيچيك از اعمال عبادي ديگر، ظرفيت هايي را كه نماز در اين جهت دارد، دارا نيستند.
اين كه ادعا مي شود دل پاك است و نياز به عمل نيست، چيزي جز فريب شيطان و خود فريبي نيست. عمل صالح جزئي از اركان ايمان و يا شرط لازم آن است و هر يك از ايمان و عمل در افزايش ديگري تأثير و نقش به سزا دارد.
نماز عبادتي جامع است كه مي تواند تمام وجود انسان (از جهات بدني و ظاهري گرفته تا جهات ذهني و قلبي و باطني) را در خدمت بندگي و پرستش قرار دهد. نيت خوب داشتن به تنهايي نمي تواند انسان را از انجام عبادت و نماز بي نياز كند.
امام علي(ع) مي فرمايد: «ايمان، گفتار با زبان است و عمل با اعضا».(4) در جايي ديگر اعتقاد قلبي را نيز به آن مي افزايد.
خداوند در سورة انفال پس از آن كه از ايمان در قلب سخن گفته، مي فرمايد:
«الذين يقيمون الصلوة و ممّا رزقناهم ينفقون اولئك هم المؤمنون حقاً…؛(5) آنان كه نماز را اقامه كرده و از آن چه به آنان روزي داديم، در راه خدا انفاق مي كنند، مؤمن واقعي هستند». يعني ايمان واقعي و حقيقي، عمل را به همراه دارد. عمل فردي و عبادي و ارتباط با خدا و راز و نياز با او، نيز عمل اجتماعي و نيكي به ديگري و دستگيري از مستمندان و خدمت به خَلق. در غير اين صورت ايمان واقعي و حقيقي نخواهد بود.
از طرف ديگر ايمان در هر مرتبه اي كه باشد، قابل رشد است و مؤمن نبايد به مرتبة پايين قانع باشد. يكي از عوامل تقويت ايمان، انجام واجبات به ويژه نمازهاي واجب است.
نكته ديگر آن است كه نماز يك نياز است، صرف نظر از اين كه تكليف الهي و شرعي است.
با نماز و نيايش انسان به اصل خويش نزديك مي شود و احساس تنهايي و بي كسي نمي كند و از پريشاني و اضطراب خارج مي گردد و به ساحل امن و آرامش مي رسد. قرآن مجيد نماز را مظهر ذكر(6) و ذكر را آرام بخش دل ها مي داند.(7)
1. محمد تقي مصباح يزدي، به سوي او، ص 121.
2. فاطر (35) آية 10.
3. الكافي، ج 2، ص 38.
4. غررالحكم، ج 2، ص 405.
5. انفال (9) آية 4 – 5.
6. طه (20) آية 14.
7. رعد (13) آية 28.
به موضوع خوبي پرداختيد
فرم در حال بارگذاری ...