یسع بن حمزه روایت می‌کند که در مجلس امام رضا علیه‌السلام نشسته بودم و از آن حضرت درباره حلال و حرام سوال می‌کردند غریبی خدمت امام رسید، سلام کرد و گفت:

«من از دوستداران شما، پدران و اجدادتان هستم، از حج باز گشته‌ام و خرجی راه تمام کرده‌ام، اگر مایلید مبلغی به من مرحمت کنید تا خود را به وطنم برسانم و در آنجا از جانب شما معادل همان مبلغ را به مستمندان صدقه خواهم داد، زیرا من در شهر خویش فقیر نیستم و اینک در سفر نیازمند مانده‌ام».

امام رضا علیه‌السلام از او خواست تا بنشیند و کمی صبر کند. پس از رفتن مردم حضرت برخاست، وارد حجره‌ای شد و پس از چند دقیقه بازگشت. از پشت در دویست دینار به او دادند و فرمودند:«این دویست دینار را بگیر و توشه‌ی راه کن و به آن تبرک بجوی. لازم نیست که از جانب من معادل آن صدقه بدهی»آن شخص دینارها را گرفت و رفت.

یسع بن حمزه می‌گوید از امام پرسیدم:«چرا چنین کردیدکه شماراهنگام گرفتن دینارهانبیند؟» امام فرمودند:«تا شرمندگی نیاز و سؤال را در او نبینم».
مناقب ج 4ص 360


موضوعات: محرم الحرام
   چهارشنبه 10 آذر 13953 نظر »

شهادت مظلومانه امام رضا٬ غریب آشنا، والا مرد میدان معنویت، ستاره گرانقدر آسمان عصمت و طهارت، گنجینه علوم الهی، ترجمان کتاب نفیس وحی و پهنه وسیع هدایت بر سوگواران آن امام همام تسلیت باد.

 

                             

 

 


موضوعات: وقايع روز
   چهارشنبه 10 آذر 13952 نظر »

                          


موضوعات: اخلاقي
   شنبه 6 آذر 13951 نظر »

بهلول بیشتر وقت ها در قبرستان می نشست.
روزی برای عبادت به قبرستان رفته بود و هارون به قصد شکار از آن محل عبور می نمود.
چون به بهلول رسید گفت:
بهلول چه می کنی؟
بهلول جواب داد: به دیدن اشخاصی آمده ام که نه غیبت مردم را می نمایند و نه از من توقعی دارند و نه من را اذیت و آزار می دهند .
هارون گفت :
آیا می توانی از قیامت و صراط و سوال و جواب آن دنیا مرا آگاهی دهی؟
بهلول جواب داد به خادمین خود بگو تا در همین محل آتش نمایند و تابه بر آن نهند تا سرخ و خوب داغ شود.
هارون امر نمود تا آتشی افروختند و تابه بر آن آتش گذاردند تا داغ شد!
آنگاه بهلول گفت :
ای هارون من با پای برهنه بر این تابه می ایستم و خود را معرفی می نمایم و آنچه خورده ام و هرچه پوشیده ام ذکر می نمایم و سپس تو هم باید پای خود را مانند من برهنه نمایی و خود را معرفی کنی و آنچه خورده ای و پوشیده ای ذکر نمایی.
هارون قبول نمود .
آنگاه بهلول روی تابه داغ ایستاد و فوری گفت: بهلول – خرقه - نان جو و سرکه
و فوری پایین آمد که ابداً پایش نسوخت.
و چون نوبت به هارون رسید به محض اینکه خواست خود را معرفی نماید نتوانست و پایش بسوخت و به پایین افتاد.
سپس بهلول گفت:
ای هارون! سوال و جواب قیامت نیز به همین صورت است .
آنها که درویش بوده اند و از تجملات دنیایی بهره ندارند، آسوده بگذرند
و آنها که پایبند تجملات دنیا باشند به مشکلات گرفتار آیند…


موضوعات: داستان
   پنجشنبه 4 آذر 13952 نظر »

سوال: اینکه دلمون پاک باشه و قلبمون با خدا باشه کافی نیست؟! دیگه نماز و روزه رو انجام ندیم اما انسانیت داشته باشیم و خدا تو دلمون باشه!

جواب: بعضي به بهانه ذكر قلبي، از ذكر لفظي منصرف شده اند و بعضي به بهانه ذكر لفظي، از ذكر قلبي باز مانده اند و راه افراط و تفريط را پيش گرفته اند. برخي نماز مي خوانند، بدون اين كه لبشان حركت كند و چيزي بگويند و مي گويند ذكر لفظي فقط براي اين است كه دل توجه كند، وقتي دل ما توجه داشت، ديگر ذكر لفظي لزومي ندارد، بلكه اصلاً مانع و مزاحم است.(1)

از ديدگاه اسلام و معارف اهل بيت (ع) هر دو گرايش، باطل و انحراف است، بلكه ذكر لفظي و قلبي هر دو لازم و ضروري است. ذكر لفظي و نماز اثر تربيتي دارد، چون افعال و اذكار، تمرين براي توجه به خدا است. براي تمرين، ذكر زباني و لفظي بسيار آسان تر از ذكر قلبي است. حفظ ايمان بدون انجام واجبات ممكن نيست، چون ايمان مربوط به لفظ و ادعا نيست كه كسي بگويد: من به خدا ايمان دارم و همان كافي باشد، بلكه از روايات استفاده مي شود يكي از اجزا و اركان اساسي ايمان، عمل است.

قران مجيد مي فرمايد: “إليه يصعد الْكلم الطيب و العمل الصالح يرفعه” (2)؛ سخنان پاكيزه به سوي خدا بالا مي رود و كار شايسته به آن رفعت مي بخشد».

آيه بالا نقش عمل را نسبت به ايمان روشن مي كند. همان طوري كه گناه، ايمان را كمرنگ مي سازد، عمل صالح آن را تقويت مي نمايد.

امام علي علیه السلام مي فرمايد:”كسي كه به دستور هاي الهي عمل كند، مؤمن است“.(3)

ادعاي ايمان بدون پاي بندي به دستور هاي الهي، گزاف و دروغ است. اگر فقط ايمان قلبي كافي بود، پيامبران و اولياي الهي كه از همه مردم مؤمن تر به خدا بودند، نبايد عابدتر از ديگران باشند، در حالي كه قرآن مجيد از تأكيد پيامبراني چون ابراهيم، موسي و عيسي(ع) بر نماز و اعمال عبادي ديگر خبر داده است. سر آن اینست كه نماز بهترين وسيله اي است كه مي تواند روحيه بندگي را در وجود انسان متجلي كند. هيچيك از اعمال عبادي ديگر، ظرفيت هايي را كه نماز در اين جهت دارد، دارا نيستند.
اين كه ادعا مي شود دل پاك است و نياز به عمل نيست، چيزي جز فريب شيطان و خود فريبي نيست. عمل صالح جزئي از اركان ايمان و يا شرط لازم آن است و هر يك از ايمان و عمل در افزايش ديگري تأثير و نقش به سزا دارد.
نماز عبادتي جامع است كه مي تواند تمام وجود انسان (از جهات بدني و ظاهري گرفته تا جهات ذهني و قلبي و باطني) را در خدمت بندگي و پرستش قرار دهد. نيت خوب داشتن به تنهايي نمي تواند انسان را از انجام عبادت و نماز بي نياز كند.
امام علي(ع) مي فرمايد: «ايمان، گفتار با زبان است و عمل با اعضا».(4) در جايي ديگر اعتقاد قلبي را نيز به آن مي افزايد.
خداوند در سورة انفال پس از آن كه از ايمان در قلب سخن گفته، مي فرمايد:

«الذين يقيمون الصلوة و ممّا رزقناهم ينفقون اولئك هم المؤمنون حقاً…؛(5) آنان كه نماز را اقامه كرده و از آن چه به آنان روزي داديم، در راه خدا انفاق مي كنند، مؤمن واقعي هستند». يعني ايمان واقعي و حقيقي، عمل را به همراه دارد. عمل فردي و عبادي و ارتباط با خدا و راز و نياز با او، نيز عمل اجتماعي و نيكي به ديگري و دستگيري از مستمندان و خدمت به خَلق. در غير اين صورت ايمان واقعي و حقيقي نخواهد بود.
از طرف ديگر ايمان در هر مرتبه اي كه باشد، قابل رشد است و مؤمن نبايد به مرتبة پايين قانع باشد. يكي از عوامل تقويت ايمان، انجام واجبات به ويژه نمازهاي واجب است.
نكته ديگر آن است كه نماز يك نياز است، صرف نظر از اين كه تكليف الهي و شرعي است.
با نماز و نيايش انسان به اصل خويش نزديك مي شود و احساس تنهايي و بي كسي نمي كند و از پريشاني و اضطراب خارج مي گردد و به ساحل امن و آرامش مي رسد. قرآن مجيد نماز را مظهر ذكر(6) و ذكر را آرام بخش دل ها مي داند.(7)

1. محمد تقي مصباح يزدي، به سوي او، ص 121.
2. فاطر (35) آية 10.
3. الكافي، ج 2، ص 38.
4. غررالحكم، ج 2، ص 405.
5. انفال (9) آية 4 – 5.
6. طه (20) آية 14.
7. رعد (13) آية 28.

 


موضوعات: اخلاقي
   چهارشنبه 3 آذر 13951 نظر »

1 ... 6 7 8 ...9 ... 11 ...13 ...14 15 16 ... 33