غـیـبـت نکنید، بعضی از شما بعضی دیگر را !
( سوره حجرات_ آیه ۱۲ )
موضوع جلسه= بردن آبروے مؤمن
رئیس جلسه= شـیـطـان
دبیر جلسه= نفس اماره
منشی جلسه= هواے نفس
زمان جلسه= وقت بیکاری
مکان جلسه= هر جا خـــدافراموش شود
پذیرایی جلسه= گوشت مردار برادران دینی
امـامـ سـجـاد ( علیه السلام ):
در شگفتم از کسے که از خوردن غذایی که برایش ضرر دارد پرهیز مےکند …
اما از گناه که به او زیان مےرساند پرهیز نمےکند.
میزان الحکمه ج ۴
@ayatolah_mojtahedi
آنكه رخسار تو را رنگ گل و نسرين داد
صبر و آرام تواند به من مسكين داد
احسان و نیکوکاری از ارزش هایی است که در نظام تعلیم و تربیت به آن بهای زیادی داده شده است؛
زیرا معیاری برای سنجش خوبی ها و فرصتی برای نهادینه شدن فضایل اخلاقی در انسان است.
توجه به دیگران و انفاق، از اخلاق های پسندیده ای است که چنانچه نهال آن از کودکی در
دل ریشهبدواند، همواره آثار مثبت آن، روح و جسم آدمی را تحت تأثیر قرار می دهد؛
زیرا خداوند نعمت خود را وسیله ای برای آزمون الهی قرار داده
و روحیه بخشندگی را نصیب بندگان شایسته خود کرده است.
صدقه و کمک به دیگران در درجه نخست، سبب افزایش نعمت و رزق و روزی می شود
و علاوه بر پاداش اخروی آن، به پرورش روحیه انسان و حس نوع دوستی کمک می کند.
این در حالی است که آیات و احادیث بسیاری درباره نیکوکاری وجود دارد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است:
«به واسطه صدقه، اسباب افزایش رزق و روزی بر انسان نازل می شود و شر و بلا از او دور می شود».
مردى خدمت رسول خدا صلى الله علیه وآله عرض کرد: چرا من مرگ را دوست ندارم؟!
فرمود: آیا مال و ثروتى دارى؟ عرض کرد: آرى.
فرمود: آن را پیش از خودت بفرست، عرض کرد نمى توانم!
فرمود: «قلب انسان همراه اموال او است، اگر آن را پیش از خود بفرستد، دوست دارد به آن ملحق شود، و اگر آن را نگهدارد دوست دارد، همراه آن بماند»
«مجمع البیان»، جلد 8، صفحه 407
از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام نقل شده است که:
در زمانهای خیلی قدیم مردم خواب نمى ديدند،
تا اینکه خداوند پيامبرى مبعوث كرد او مردم را به اطاعت از خدا دعوت فرمود.
مردم گفتند: اگر از خدا اطاعت كنيم چه چيز براى ما خواهد بود؟
فرمود: شما را داخل بهشت مى كند و اگر با او مخالفت كنيد شما را داخل آتش مى نمايد.
عرض كردند: بهشت و جهنم را براى ما توصيف كن .
وقتى توصيف نمود،گفتند: چه موقع داخل آنها مى شويم؟فرمود: وقتى از دنيا رفتيم .
گفتند: بعد از مردن خبرى نيست؛ زيرا ما مرده ها را مى بينيم كه پوسيده مى شوند و از بين مى روند.
بهمین خاطر خداوند خواب ديدن را به صورت معجزه براى آنها به وجود آورد
و آنان چيزهاى خوب و بدرا در خواب ديدند.
آمدند خدمت پيامبر و قضيه را براى او عرض كردند: فرمود: خدا بر شما احتجاج كرد ومى خواست
بدانيد كه روح شما بعداز مردن به ثواب و عقاب مى رسد در حالى كه بدن هاى شما پوسيده شده است .
انسان از مرگ تا برزخ: نویسنده نعمت اله صالحى حاجى آبادى
در مسیر باد بمان
تا بوی مهربانیت
تسخیر کند این شهرِ پر از بیهودگی را!
خداوند با دستان تو دست انسان گرفتاری را گرفته است
وقتی دست افتاده ای را میگیری و لبخند را مهمان قلبش می کنی ؛
و این چه زیباست.
نازنین ، دستانت نورانی و بوسیدنی شده اند …
سوال: اینکه دلمون پاک باشه و قلبمون با خدا باشه کافی نیست؟! دیگه نماز و روزه رو انجام ندیم اما انسانیت داشته باشیم و خدا تو دلمون باشه!
جواب: بعضي به بهانه ذكر قلبي، از ذكر لفظي منصرف شده اند و بعضي به بهانه ذكر لفظي، از ذكر قلبي باز مانده اند و راه افراط و تفريط را پيش گرفته اند. برخي نماز مي خوانند، بدون اين كه لبشان حركت كند و چيزي بگويند و مي گويند ذكر لفظي فقط براي اين است كه دل توجه كند، وقتي دل ما توجه داشت، ديگر ذكر لفظي لزومي ندارد، بلكه اصلاً مانع و مزاحم است.(1)
از ديدگاه اسلام و معارف اهل بيت (ع) هر دو گرايش، باطل و انحراف است، بلكه ذكر لفظي و قلبي هر دو لازم و ضروري است. ذكر لفظي و نماز اثر تربيتي دارد، چون افعال و اذكار، تمرين براي توجه به خدا است. براي تمرين، ذكر زباني و لفظي بسيار آسان تر از ذكر قلبي است. حفظ ايمان بدون انجام واجبات ممكن نيست، چون ايمان مربوط به لفظ و ادعا نيست كه كسي بگويد: من به خدا ايمان دارم و همان كافي باشد، بلكه از روايات استفاده مي شود يكي از اجزا و اركان اساسي ايمان، عمل است.
قران مجيد مي فرمايد: “إليه يصعد الْكلم الطيب و العمل الصالح يرفعه” (2)؛ سخنان پاكيزه به سوي خدا بالا مي رود و كار شايسته به آن رفعت مي بخشد».
آيه بالا نقش عمل را نسبت به ايمان روشن مي كند. همان طوري كه گناه، ايمان را كمرنگ مي سازد، عمل صالح آن را تقويت مي نمايد.
امام علي علیه السلام مي فرمايد:”كسي كه به دستور هاي الهي عمل كند، مؤمن است“.(3)
ادعاي ايمان بدون پاي بندي به دستور هاي الهي، گزاف و دروغ است. اگر فقط ايمان قلبي كافي بود، پيامبران و اولياي الهي كه از همه مردم مؤمن تر به خدا بودند، نبايد عابدتر از ديگران باشند، در حالي كه قرآن مجيد از تأكيد پيامبراني چون ابراهيم، موسي و عيسي(ع) بر نماز و اعمال عبادي ديگر خبر داده است. سر آن اینست كه نماز بهترين وسيله اي است كه مي تواند روحيه بندگي را در وجود انسان متجلي كند. هيچيك از اعمال عبادي ديگر، ظرفيت هايي را كه نماز در اين جهت دارد، دارا نيستند.
اين كه ادعا مي شود دل پاك است و نياز به عمل نيست، چيزي جز فريب شيطان و خود فريبي نيست. عمل صالح جزئي از اركان ايمان و يا شرط لازم آن است و هر يك از ايمان و عمل در افزايش ديگري تأثير و نقش به سزا دارد.
نماز عبادتي جامع است كه مي تواند تمام وجود انسان (از جهات بدني و ظاهري گرفته تا جهات ذهني و قلبي و باطني) را در خدمت بندگي و پرستش قرار دهد. نيت خوب داشتن به تنهايي نمي تواند انسان را از انجام عبادت و نماز بي نياز كند.
امام علي(ع) مي فرمايد: «ايمان، گفتار با زبان است و عمل با اعضا».(4) در جايي ديگر اعتقاد قلبي را نيز به آن مي افزايد.
خداوند در سورة انفال پس از آن كه از ايمان در قلب سخن گفته، مي فرمايد:
«الذين يقيمون الصلوة و ممّا رزقناهم ينفقون اولئك هم المؤمنون حقاً…؛(5) آنان كه نماز را اقامه كرده و از آن چه به آنان روزي داديم، در راه خدا انفاق مي كنند، مؤمن واقعي هستند». يعني ايمان واقعي و حقيقي، عمل را به همراه دارد. عمل فردي و عبادي و ارتباط با خدا و راز و نياز با او، نيز عمل اجتماعي و نيكي به ديگري و دستگيري از مستمندان و خدمت به خَلق. در غير اين صورت ايمان واقعي و حقيقي نخواهد بود.
از طرف ديگر ايمان در هر مرتبه اي كه باشد، قابل رشد است و مؤمن نبايد به مرتبة پايين قانع باشد. يكي از عوامل تقويت ايمان، انجام واجبات به ويژه نمازهاي واجب است.
نكته ديگر آن است كه نماز يك نياز است، صرف نظر از اين كه تكليف الهي و شرعي است.
با نماز و نيايش انسان به اصل خويش نزديك مي شود و احساس تنهايي و بي كسي نمي كند و از پريشاني و اضطراب خارج مي گردد و به ساحل امن و آرامش مي رسد. قرآن مجيد نماز را مظهر ذكر(6) و ذكر را آرام بخش دل ها مي داند.(7)
1. محمد تقي مصباح يزدي، به سوي او، ص 121.
2. فاطر (35) آية 10.
3. الكافي، ج 2، ص 38.
4. غررالحكم، ج 2، ص 405.
5. انفال (9) آية 4 – 5.
6. طه (20) آية 14.
7. رعد (13) آية 28.
کساني كه در روز قيامت از عذاب و خشم خداوند در امان هستند عبارتنداز:
1.پرهيزكاران:
“واِن مِنكُم اِلاّوارِدُها كانَ عَليَ رَبِّكَ حَتمـًا مَقضيـّا ثُمَّ نُنَجّي الَّذينَ اتَّقَوا ونَذَرُ الظّـَـلِمينَ فيها جِثيـّا"1
و همة شما وارد جهنم ميشويد; اين امري حتمي و قطعي بر پروردگار است; سپس آنها را كه تقوا پيشه كردند، از آن رهايي ميبخشيم و ظالمان را ـ در حالي كه از ضعف و ذلت-به زانو در آمدهاند- در آن رها ميسازيم.
2.مبارزه كنندگان با هواي نفس:
“واَمّا مَن خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ ونَهَي النَّفسَ عَنِ الهَويَ فَاِنَّ الجَنَّةَ هِيَ المَأويَ"2
و آن كسي كه از مقام پروردگارش ترسان بوده و نفس را از هوا بازداشته، بهشت جايگاه او است.
3. اهل ايمان و مجاهدان با مال و جان:
“يـَاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا هَل اَدُلُّكُم عَليَ تِجـَرَةٍ تُنجيكُم مِن عَذابٍ اَليم تُؤمِنونَ بِاللّهِ ورَسولِهِ وتُجـَهِدونَ في سَبيلِ اللّهِ بِاَموَلِكُم واَنفُسِكُم ذَلِكُم خَيرٌ لَكُم اِن كُنتُم تَعلَمون"3
اي كساني كه ايمان آوردهايد! آيا شما را به تجارتي راهنمايي كنم كه شما را از عذاب دردناك رهايي ميبخشد؟ به خدا و رسولش ايمان بياوريد و با اموال و جانهايتان در راه خدا جهاد كنيد; اين براي شما از هر چيز بهتر است اگر بدانيد.
4. كسانيكه ازهدايت الهي بهره مند شده وبه دستورات الهي و آنچه برپيامبران نازل شده ايمان داشته وآنهارا انجام ميدهند.
« فمن تبع هداي فلا خوف عليهم و لاهم يحزنون»4
و آن كسان كه از هدايت من پيروي كنند ، بيمي نخواهد بود و اندوهي نخواهند داشت.
1) مريم، آيه 71ـ72
2) نازعات، آيه 40ـ41
3) صف، آيه 10 ـ11
4) بقره ، آيه38
*نتیجه: اگر ما نیز جزء این گروهها باشیم از خشم وعذاب الهی در روز قیامت در امان خواهیم بود.
سُئِلَ الاِْمامُ الْحُسَیْنُ علیه السلام عَنِ الاَْدَبِ،
فَقالَ: “هُوَ اَنْ تَخْرُجَ مِنْ بَیْتِکَ، فَلا تُلْقِىَ اَحَداً اِلاّ رَأَیْتَ لَهُ الْفَضْلَ عَلَیْکَ.”
از امام حسین علیه السلام معناى ادب را پرسیدند؟
امام علیه السلام فرمود:
“ادب عبارتست از اینکه وقتى که از خانه خارج مى شوى به هرکسى برخورد مى کنى او را برتر از خود بینى.“
(یعنى همیشه دیگران را از خود بهتر بینى و احترام آنها را نگهدارى)
دیوان الامام الحسین علیه السلام، ص99، و موسوعة کلمات الامام الحسین علیه السلام، 910.
راههای تقویت اعتمادبه نفس:
1. یادداشت موفقیت ها 7. مقاومت دربرابر بیماریها
2. منتظر تایید دیگران نبودن 8. شهامت اعتراف به خطا
3. استقلال در فکر و کار 9. توکل به خدا
4. مقلد دیگران نبودن 10. عدم منفی نگری
5. شهامت در گفتن “نمی دانم" 11. خسته نکردن خود در کارها
6. باوراندن این نکته به خودکه 12. پرهیز از سستی و تنبلی
“همیشه داشتن استعداد ارثی نیست" 13. نهراسیدن از شکست ها
به حکیمی گفتند: فلانی قادر است پرواز کند!
گفت: این که مهم نیست، مگس هم می پرد.
گفتند: فلانی را چه میگویی؟ روی آب راه می رود!
گفت: اهمیتی ندارد، تکه ای چوب نیز همین کار را می کند.
گفتند: پس از نظر تو شاهکار چیست؟
گفت: این که در میان مردم زندگی کنی ولی هیچگاه به کسی زخم زبان نزنی؛ دروغ نگویی؛
کلک نزن؛ دلی نشکنی؛ از اعتماد کسی سوءاستفاده نکنی و کسی را از خود ناراحت نکنی…
این شاهکار است…
انسان نمیتواند رضایت همگان را به دست آورد. در آیات قرآن به این نکته توجه داده شده که اگر انسان همه زمین را به مردمان بدهد نمیتواند رضایت آنان را جلب و دلهای آنان را به سوی خودش جذب کند.(انفال، آیه ۶۳) انسان باید همواره دنبال این باشد که رضایت خداوند را به دست آورد که آفریدگار و پروردگار اوست.کسی که بخواهدرضایت پروردگار رابادیگری به دست آورد،مانندآن بردهای است که دو ارباب داردکه هرکدام خواستهای متضادومتناقض داشته و اورابه سوی کاری میفرستندکه همزمان از عهده او برنمیآیدونمیتواندرضایت هردورا به دست آورد.(یوسف، آیه ۳۹)
براساس آموزههای وحیانی قرآن، انسان باید تنها برای رضایت خداوند تلاش کند و هرگز رضایت خلق را بر رضایت خالق ترجیح ندهد.
امیرمومنان علی(ع) نیز میفرماید:“لاطاعه لمخلوق فی معصیه الخالق”؛ هرگز اطاعت از مخلوق در معصیت خالق جایز نیست.(نهجالبلاغه، کلمات قصار، کلمه ۱۶۵٫)
از نظر امام صادق(ع) اطاعت نشانه بندگی است وکسیکه به جای اطاعت خدا، اطاعت بنده و معصیت خدا میکند؛ درحقیقت بندگی خود را نسبت به خلق نشان میدهد.
ایشان میفرماید:“من اطاع رجلا فی معصیه فقد عبده”؛ کسی که از انسانی در معصیت پروردگار اطاعت کند او را پرستش کرده است. (وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص ۹۱، حدیث ۸٫)
از نظر امام حسین(ع) کسی که دنبال رضایت خالق نباشد بلکه با معصیت خالق دنبال رضایت خلق باشد، خودش را برای خشم الهی آماده کرده و باید آتش دوزخ را به جان بخرد.
ایشان فرمودند: “لاافلح قوم اشتروا مرضات المخلوق بسخط الخالق”؛ رستگار نمیشوند مردمی که خشنودی مخلوق را در مقابل غضب خالق بخرند. (بحارالانوار، ج۴۴، ص ۳۸۳)
بنابراین، در رفتار اجتماعی نباید دنبال رضایت مردم به هر شکلی حتی با انجام معصیت بود و کسانی که برای پیروزی در انتخابات و حفظ مقام و منزلت اجتماعی و یا مناصب دولتی و یا هر کار دیگر بخواهند بر خلاف شریعت و آموزههای اسلامی عمل کنند و دنبال رای بیشتر و حفظ موقعیت باشند، باید بدانند خشم خدا را به جان خریدهاند.
امام حسین(ع) به پیامدهای معصیت خدا اشاره میکند و میفرماید:“من حاول امرا بمعصیه الله کان افوت لما یرجو و اسرع لمجی ما یحذر”؛ آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست میدهد و نگرانیها به او روی میآورد. (الکافی، ج ۲، ص ۳۷۳؛)
پس کسی که بخواهد با معصیت خدا به جایی برسد، به آنجا نمیرسد و از نظر روحی و روانی نیز به جای آرامش به اضطراب میرسد و آثار روانی این معصیت در روان و زندگیاش خودنمایی میکند. کسانی که میخواهند برای رضایت مردم و خلق و بدتر حزب و جناح خودشان معصیت خالق و خدا داشته باشند، بدانند که نه به نتیجه دلخواه خواهند رسید و نه رنگ آرامش روانی را در زندگی خواهند دید؛ بلکه همواره در اضطراب و بحران و بیماری روانی خواهند زیست.
#رضایت
#امام حسین(ع)
#سبک زندگی
انسان دارای شرافت ذاتی است و باید به گونهای عمل کندکه گرفتار ذلت نشده و عزت نفس خویش راحفظ کند.اینجاست که نمیتواند از هر کسی به هر شکلی درخواستی بکند و از او بخواهد تا نیازهایش را برطرف سازد. حفظ فلسفه زندگی در چارچوب فلسفه قرآنی-اسلامی اقتضا میکند که انسان در رفتارهای اجتماعی چارچوبها و شاخصها و معیارهایی را مراعات کند تا حکمت و غایت فلسفه زندگی اجتماعی به شکل مطلوب تأمین و تضمین شود.
امام حسین(ع) مراجعه به هر کسی را برای تأمین نیازها جایز نمیداند، بلکه باتوجه به حکمت و فلسفه زندگی اجتماعی و تأمین اهداف عزت و شرافت و کرامت انسانی، شاخصه هایی را بیان نموده و میفرمایند:“لاترفع حاجتک الا الی احد ثلاثهًْ: الیذیدین، او مروهًْ او حسب”؛ جز به یکی از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسی که اصالت خانوادگی داشته باشد.
(تحف العقول، ص ۲۴۷)
میتوان حکمت این دستور را چنین بیان کرد:
اولا:انسانی که صاحب دین باشدوبراساس اعتقاد اسلامی زندگی خودش را تنظیم کند،همواره براساس آموزههای وحیانی قرآن، نه تنها دست به خیر و پیشگام و پیشتاز در امور خیر از جمله خیرات مادی و انفاقات و صدقات و قرضالحسنه است و بدون منت و آزار و اذیتی این کار را انجام میدهد و توقع و انتظاری ندارد، بلکه آن را وظیفه و تکلیف شرعی خود میداند و به انجام آن به عنوان یک عمل صالح مینگردکه موجبات تقرب وی را فراهم میآورد. (بقره، آیات ۲ و ۲۶۱ و ۲۶۲ و ۲۶۳؛ آل عمران، آیه ۹۲؛ حدید، آیه ۱۸)
صاحبان دین بر این باورند که خداوندآنان را آنچنان عزیز و محبوب داشته که واسطه فیض خود قرار داده است. آنان معتقدند پیش از آنکه خیری به دست کسی رسانده باشند، این خیر به دست خدا رسیده است.
در حقیقت آنان با خدایشان معامله میکنند و از سرمایهای که خداوند به آنها داده، با همان سرمایه با خداوند تجارتی پرسود میکنند.از اینرو این افراد افتخار میکنند که میتوانند حاجت دیگران را برآورده سازند. اینان سبک زندگی خود را بر مدار این آموزههای وحیانی قرار دادهاند که امام حسین(ع) در یکی از سخنان خویش بیان کرده و فرموده است: “ان حوائجالناس الیکم من نعم الله علیکم فلا تملوا النعم”؛ نیاز مردم به شما از نعمتهای خدا بر شما است، از این نعمت افسرده و بیزار نباشید.
(نزهه الناظر، ص ۸۱)
و نیز فرموده است: “ای مردم در خوبیها با یکدیگر رقابت کنید و در بهره گرفتن از فرصتها شتاب نمانید و کار نیکی را که در انجامش شتاب نکردهاید، به حساب نیاورید.”
(بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۲۱)
ثانیا:صاحبان مروت و مردانگی صاحبان فضایل اخلاقی هستند؛ زیرا جوانمردی و مروت فضیلتی اخلاقی و روحیه و منشی انسانی و رفتار اجتماعی پسندیده است که همگان را به ستایش آن میکشاند. از نظر امیرمؤمنان علی(ع) فضیلت مروت و جوانمردی، یک فضیلت جامع و فراگیری است که بسیاری از فضایل دیگر را تحت پوشش خود جمع میکند.ونیزمیفرمایند:“المروه تمنع من کل دنیه”؛ مروت، انسان را از هرگونه پستی باز میدارد.(میزان الحکمه، ج ۹، ص ۱۱۰)
از امام حسن مجتبی(ع) پرسیده شد: مروت چیست؟ فرمودند:”نگهداری دین و عزیز کردن نفس و نرمی در برخورد با زیردستان و تعهد و وجدان کاری و ادای حقوق و مهرورزی نسبت به مردم”
(بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۰۲)
پس مراجعه به چنین افرادی برای ابراز حاجت و تأمین نیازها، نه تنها موجب خواری و ذلت نیست، بلکه صاحبان مردانگی و مروت افتخار میکنند که بیهیچ منت و اذیت و آزار و حتی کوچکترین چشمداشتی به برطرف کردن نیازها بپردازند.
ثالثا:واژه حسب را در اصل به معنای کرامت و شرف پایدار در میان پدران و نیاکان و آنچه انسان از مفاخر آنان میشمارد، دانستهاند. برخی حسب را مترادف با دین و آیین انسان، مکارم اخلاق و فروتنی، آراستگی و پاکیزگی جامه گفتهاند.
امام علی(ع) حسن خلق را برترین حسب دانسته است (نهجالبلاغه، چاپ صبحی صالح، حکمتها) همچنین حسب به انجام دادن کارهای نیک و به مال و غیر آن تعبیر شده
(حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۰۰)
و نیزحسن ادب جانشین حسب خوانده شده است.
(الارشاد فی معرفه حججالله علیالعباد، مفید، ج ۱، ص ۲۹۸).
صاحبان حسب کسانی هستند که از نظر اجتماعی و شرافت در بلندی قرار دارند و همان طوری که خود دوست ندارند خوار و ذلیل شوند، گرایشی ندارند که کسی را در خواری و ذلت ببینند.
کسانی که دارای دین، مروت و حسب هستند، اهل بخشش و جود و سخاوت هستند و میتوان به آنان مراجعه کرد و از آنان بهره برد؛ در میان آنان کسانی هستند که نطلبیده و نخواسته بخشش میکنند و به نیازهای مردم پاسخ میدهند. این دسته از مردمان برترین کسانی هستند که «من حیث لایحتسب» بخشش میکنند و نیازهای مردمان را برطرف میسازند. امام حسین(ع) درباره این گونه اشخاص فرمودند:” ان اجود الناس من اعطی من لا یرجو”؛ بخشندهترین مردم شخصی است که به آنکه چشم امید به او نبسته، بخشش کند. (کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۰)
#نیازمندی
#درخواست
#امام حسین(ع)
#سبک زندگی
انسان باید اهل گذشت باشد. در آیات قرآن بر عفو و گذشت در مقام احسان تاکید شده است. خداوند به پیامبرش(ص) فرمان میدهد عفو را سبک و رویه زندگی خود قرار دهد. (اعراف، آیه۱۹۹)
اصولا عفو برتر از خیلی دیگر از مصادیق احسان است. به سخن دیگر، در میان مصادیق احسان یکی از مهمترین و زیباترین احسانها، همان احسانی است که در قالب عفو انجام میگیرد. (بقره، آیه ۲۱۹)
عفو در هنگامی انجام میشود که حقی برای کسی ثابت باشد و او از این حق خویش بگذرد و آن را نادیده بگیرد؛ مانند عفو در قصاص که موجب افزایش پیوندهای اجتماعی میشود.در قرآن برای گذشت از حقوق، اصطلاحات و واژگانی دیگر چون صفح و مشتقات آن به کار رفته است.البته میان این اصطلاحات و واژگان تفاوتهایی هست ولی همه آنها بر محور گذشت میباشد. (بقره، آیه ۱۰۹).
از نظر قرآن گذشت؛ زمانی زیباست که در اوج قدرت و توانایی باشد.وقتی کسی خودش ناتوان در ذلت است و از روی ناتوانی میبخشد، این بخشش، آنچنان ارزش ندارد.به سخن دیگر، عفو نیز خود درجات و مراتبی دارد که اوج آن در مکارم اخلاقی، خودش را نشان میدهد. بدین معنی که انسان در هنگام قدرت و در اوج خشم و غضب بتواند مهار و مدیریت نفس خویش را به عقل الهی و اشراقی بسپارد و از حق خویش بگذرد.
امام حسین(ع) فرمودند: “ان اعفی الناس من عفا عند قدرته”؛ بخشندهترین مردم کسی است که در هنگام قدرت میبخشد.
(الدره الباهره، ج ۷1،ص400)
#عفو
#قدرت
#امام حسین(ع)
#سبک زندگی
انسان باید خودش حافظ شرافت و کرامت و عزت خویش باشد؛ زیرا کسیکه خودش حافظ ارزش خودش نیست، نبایدامید داشته باشدتا دیگران برایش ارزشی قائل شوند.
برخی از سخنان، انسان را از ارزش و اعتبار ساقط میکند. انسانها باید در سخن اموری را رعایت کنند که شامل صداقت، صحت، استواری، پاکی و مانند آنها است. در آیات قرآنی به این معیارها در سخن توجه داده شده است؛ زیرا برخی از سخنان گناه کبیره است و این زبان است که سخنی چون بهتان، افتراء، تهمت، غیبت و مانند آنها را موجب میشود.
انسان مومن باید در گام نخست مواظب سخنان خودش باشد؛ زیرا مهمترین اعمال خیر و شر از زبان تحقق مییابد. از همین رو قرآن، اعمال را از باب غلبه، به لفظ نسبت میدهد و بازخواست آن را مطرح میکند. (ق، آیه ۱۸)
پس باید کاری کرد که سخنی بر زبان نیاید که موجب بیارزشی و بیاعتباری شخصیتی آدمی شود و انسان را در میان مردم بیبها و بیارزش سازد و شرافت و کرامتش را لکهدار کند.
امام حسین(ع) در تعاملات اجتماعی به این نکته توجه داده و فرمودهاند:
“لاتقولوا بالسنتکم ما ینقص عن قدرکم”؛ چیزی را بر زبان نیاورید که از ارزش شما بکاهد.
(جلاءالعیون، ج۲ ص ۲۰۵)
#امام حسین (ع)
#سخن
#شخصیت
برای هر چیزی نشانهای است.نشانه دوست خوب آنست که انسان را از کارهای زشت و نابهنجار نهی کندوبه کارهای نیک تشویق نماید؛ اما دوست بد و دشمن کسی است که به کارهای زشت ترغیب میکند.
امام حسین(ع) فرمودهاند:“من احبک نهاک و من ابغضک اغراک”؛ کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد میکند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید میکند.
(نزهه الناظر، ص ۸۸)
اصولا انسان خردمند و دانا کسی است که به این نشانه توجه دارد و بر آن است تا از هر کسی که از او نقد میکند و کارهای بدش را به او نشان میدهد، استقبال کند، نه از کسی که به مداحی و چاپلوسی میپردازد.کسیکه از انتقاد ناراحت میشود، بداند به خودش ظلم روا داشته است. قطع دوستی با دوستان صادق و راست، قطع دوستی با خود و خدا است و پیوند با مدحکنندگان و چاپلوسان در حقیقت پیوند با شیطان و بریدن از خدا است.
به سخن دیگر، آینه چون نقش تو بنمود راست/ خودشکن آئینه شکستن خطاست.
از اینرو امام حسین(ع) درباره نشانه دانا و خردمند فرمودند:
“از نشانههای عالم، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است".
(بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۱۹)
#دوست
#امام حسین (ع)
فرهنگ عاشورایی با شناخت از سنت و سیره حضرت امام حسین(ع) میتواند پایدار بماند؛ زیرا امتی که فلسفه و سبک زندگی امام را شناخت و به آن عمل کرد میتواند پاسدار فرهنگ عاشورایی باشد.
از نظر امام حسین(ع) انسان باید همواره در هر کار نیک پیشگام باشد. اصولاً در امور اجتماعی به دلایل واقعی یا واهی، اختلاف پدید میآید و حقوقی حتی ضایع میشود. اگر انسان بخواهد همواره براساس عدالت و به دور انصاف و احسان و اکرام در جامعه با دیگران تعامل داشته باشد، زندگی را بر خود و دیگران سخت میکند.گاه انسان ناخواسته و حتی خواسته سخنی به زبان میراند که نارسا است و یا برداشتی میکند که نادرست است.همین نارسایی در سخن و نادرستی در برداشت موجب اختلاف و درگیری میشود.از اینرو بایدعذر تقصیر دیگران را پذیرفت و حتی برای آنان بهانهسازی کرد تا رفتارشان توجیه و قابل پذیرش شود و به جای سرزنش و عتاب با آنان رفتاری خوب داشت.
در زندگی خانوادگی میان همسران این امور بیشتر نمود دارد؛ زیرا روابط میان آنان بیشتر و نزدیکتر بوده و به همان میزان احتمال خطا، اشتباه و حتی گناه عمدی و علمی وجود دارد.بنابراین، اگر همسران بخواهند این امور را به رخ هم بکشند، زندگی تلخ شده و شیرینی مودت و رحمت از آن خانه و خانواده رخت برمیبندد.قهر کردن شایددربرخی از مواضع و مصادیق برای هوشیارسازی طرف دیگر خوب و سازنده باشد، ولی همیشه کارایی لازم را ندارد و نمیتواند اهداف و مقاصد خوب و نیک را برآورده سازد. اینجاست که مقولاتی چون “ارحم ترحم؛ رحم کن تا به تور رحم شود"، “بگذر تا خداوند از سر تقصیرات تو بگذرد"، “ببخش تا در مقام احسان قرار گیری"، “بذل مهر و محبت و مال کن تا در مقام ایثار و اکرام جاگیری” و مانند آنها… بهترین سلوکی است که براساس انصاف و مکارم اخلاقی میتوان انجام داد. امام حسین علیهالسلام براساس آموزههای وحیانی قرآن فرمودند: “ایما اثنین جری بینهما کلام فطلب احدهما رضی الاخر کان سابقه الی الجنهًْ”؛ هر یک از دو نفری که میان آنها نزاعی واقع شود و یکی از آن دو زودتر رضایت دیگری را بجوید، سبقت گیرنده اهل بهشت خواهد بود.
(کشف الغمهًْ فی معرفهًْ الائمه ج ۲، ص ۳۳)
از نظر قرآن کسی که در کارهای خیر و معروف پیشگام میشود و با شتاب از دیگران سبقت میجوید، برای خودش مقامی را فراهم میآورد که از آن به مقام علیین و سابقون و مقربون یاد میشود؛ زیرا خداوند چنین اشخاصی را دوست میدارد و آنان را به خود نزدیک کرده و تقرب میبخشد.
(بقره، آیه ۱۴۸؛ مائده، آیه ۴۸)
در آیات قرآن از قهر کردن و قطع روابط نهی شده (بقره، آیه ۲۷؛ رعد، آیه ۲۵)
و در روایات از قهر بیش از سه روز نهی گردیده است؛ زیرا قهر کردن موجب میشود تا برخی از عبادات مقبول نشود و خشم الهی را برانگیزد. (بحارالانوار، ج۷۴، ص ۱۳۸، ح ۱۰۸).
حضرت صادق(ع) فرمودند:” پیوسته تا دو مسلمان با هم قهرند، ابلیس شاد است و چون آشتی کنند، زانوهایش بلرزد و به هم بخورد و بندهایش از هم بگسلد و فریاد کشد: ای وای بر من! از آنچه به هلاکت رسد.”
(اصول کافی، ج۲، ص ۳۴۶٫)
#عاشورا
#محرم
#سبک زندگی
تقوا يعني؛
نامردي نكن!
بي انصاف نباش!
حرف يكي را پيش ديگران نبر!!
ميگويند:ابليس دربرابر بنده اي ازبندگان خالص حق ظاهرشد.
آن عبدبيدارازاوپرسيد:دركداميك ازاخلاقيات انسان كمك موثرتري براي توست كه اورابه بدبختي بنشاني؟
گفت:خشم!چون انسان به غضب گرفتارشوداورابه بازي ميگيرم؛ چنانكه كودك توپ راميگيرد.
مجموعه داستانهاي عرفان اسلامي/استادحسين انصاريان/ج1/ص73
پدر روزنامه ميخواند. اماپسركوچكش مدام مزاحمش ميشد. حوصله ي پدر سررفت و صفحه اي از روزنامه راكه نقشه ي جهان را نمايش ميداد جدا و قطعه قطعه كرد و به پسرش داد.
بيا! كاري برايت دارم. يك نقشه ي دنيا به تو مي دهم ببينم مي تواني آن را دقيقا همان طور كه هست بچيني …
و دوباره سراغ روزنامه اش رفت. مي دانست پسرش تمام روز گرفتار اين كار است. اما يك ربع ساعت بعد پسرك با نقشه ي كامل برگشت.
پدر با تعجب پرسيد: مادرت به تو جغرافي ياد داده؟!
پسرجواب داد: جغرافي ديگر چيست؟
پدر پرسيد: پس چگونه توانستي اين نقشه ي دنيا را بچيني؟
پسر گفت: اتفاقا پشت همين صفحه تصويري از يك آدم بود. وقتي توانستم آن آدم را دوباره بسازم دنيا را هم دوباره ساختم…
اگر آدمها درست شوند دنياهم درست ميشود!!